راجر اسکروتن: چپ‌گرایی و نگرش منفی به جهان

راجر اسکروتن، فیلسوف محافظه‌کار بریتانیایی است که به نقدهای متداول خود از جریان چپ شهرت دارد. او طی مصاحبه‌ای با حمزه یوسف، پژوهشگر مسلمان نوسنت‌گرای آمریکایی با موضوع معنای محافظه‌کاری، ذهنیت منفیِ مسلط بر جریان چپ را از عوامل عمده مصائبی می‌داند که این جریان‌ها پس از رسیدن به قدرت، بر جوامع خودشان تحمیل کرده‌اند.

از نظر راجر اسکروتن، مزیت فلسفه سیاسی محافظه‌کاری این است که درباره میراث گذشته بازاندیشی می‌کند و بر حفظ ارزش‌های آن اصرار می‌ورزد.

ترجمه و زیرنویس: نوشین دیلمی

*این ویدئو برشی از مصاحبه راجر اسکروتن و حمزه یوسف درباره معنای محافظه‌کاری است. لینک مصاحبه کامل:

T. J. O. Z. C. (2018, June 6). What Conservatism Really Means – Roger Scruton in Conversation with Hamza Yusuf. YouTube. https://www.youtube.com/watch?v=iawSzFZg-vw

راجر اسکروتن: چپ‌گرایی و نگرش منفی به جهان (متن ویدئو)

فکر می‌کنم توضیحی برای این وجود دارد، همان چیزی است که هگل آن را کار منفی می‌نامد. اینکه… شم اولیه چپ همان شم منفی است، اینکه اوضاع خراب است و باید درست شود، اما فقط با کسب قدرت درست می‌شود، پس ما قدرت را به دست می‌گیریم تا اوضاع را درست کنیم. اما وقتی قدرت را بدست آوردی آن شم منفی همچنان در قلبت وجود دارد. زیرا تمام مدت تو را هدایت کرده و به تو الهام بخشیده پس شروع به ویران کردن می‌کنی، به مجازات مردم، طبقات مختلف را مقصر می‌دانی، مثل یهودی‌ها، بورژوازی یا هر گروه دیگر. از آن ساختار منفی خارج نمی‌شوی….

این چیزی است که در ۱۹۶۸ به شدت حس کردم خب البته که در فرانسه مشکلاتی هست اما چیزهای زیبا و درستی هم وجود دارند و باید بارها درباره همه چیز بازاندیشی کنی و بخش‌های خوبش را حفظ کنی که خیلی مهم‌تر از نابود کردن چند مانع بر سر راه است.

حمزه یوسف: ویلیام بلیک به طرز جالبی می‌گوید دست انتقام، تخت را یافت آنجا که مستبد مجلل گریخت دست آهنین، سرش را خرد کرد و مستبدی دیگر به جایش نشست. و این همان الگویی است که بارها با آن مواجه می‌شویم به عنوان نمونه، ایران مثال خوبی از این موضوع است. ساواک یکی از دلایل اصلی خود انقلاب بود، زیرا سخت‌گیری بیش‌ازحد شاه – پلیس مخفی‌اش که احتمالاً خودش هم از آن بی‌اطلاع بود؛ این سرویس‌ها خیلی اوقات در حباب خودشان فعالیت می‌کنند – اگرچه آن‌ها کل پلیس مخفی را گرفتند، اما همه چیز دوباره برقرار شد.

-: بله درست است.

– ناپدیدشدن‌ها … آن‌ها که ناپدید می‌شدند، بار دیگر ناپدید شدند! […] هربرت مارکوزه، که به هیچ وجه طرفدارش نیستم ولی وقتی تعدادی از آثارش را خوانده‌ام و تحت تاثیر بینش عمیق‌اش درباره مسائلی قرار گرفتم که در فرهنگ آمریکایی بسیار مشکل‌ساز بودند. برای مثال، انسان تک بعدی. این ایده «مصرف‌کننده» و زندگی به مثابه مصرف. البته راه‌حل‌هایش مسئله کاملاً متفاوتی است.

اما به نظرم فریبندگی آن در این است که جنبه انتقادی مارکسیسم و نئومارکسیسم، همیشه در میان بسیاری از مردم پژواک داشته است. چیز بسیار قدرتمندی در آن وجود دارد، اما وقتی به راه‌حل‌ها می‌رسیم و اینکه چطور با این مسائل مواجه شویم، وارد حوزه دیگری می‌شویم. اما به نظرم اگر محافظه‌کاران به انتقادات واقعی و جدی موجود درباره شرایط حاکم پاسخگو نباشند…

راجر اسکروتن: فکر می‌کنم حق با شماست. شاید محافظه‌کاران آن انتقادات را نادیده گرفته باشند اما همانطور که کمی قبل گفتم، نگرش مطلقاً منفی به شرایط حاکم تنها این منفی‌گرایی را بدتر خواهد کرد و این کار را کرده است.

یک محافظه‌کار نوعی، در تفسیر من از رویدادها، کسی است که به اطراف خودش نگاه می‌کند و چیزهایی می‌بیند که به آن‌ها عشق می‌ورزد و فکر می‌کند که آن‌ها در معرض تهدید و آسیب‌پذیرند و من باید از آن‌ها محافظت کنم. اما معمول نیست که کسی از چپ را پیدا کنید کسی که به اطراف بنگرد و چیزهایی پیدا کند که دوستشان دارد.

همیشه اینطور بوده که یک مشکلی هست. چیزی که حتی نفرت‌انگیز است و باید علیه آن بسیج شوید. اگر اصلا فکر نمی‌کنی که دنیا قابل عشق ورزیدن است و در نتیجه چیزهایی در آن هست که باید از آن‌ها محافظت کرد، آن‌وقت کاملاً فراموش کرده‌ای که اصلاً چرا چیزی به نام جامعه وجود دارد و این چیزی است که در طول زندگی‌ام به شدت احساس کرده‌ام.

اینکه واقعاً چیزهای شگفت‌انگیزی در زندگی وجود دارند که به ارث برده‌ایم تمام آمریکایی‌ها، با هر موقعیتی در جامعه همچنان وارثان چیز بسیار عظیمی هستن حاکمیت قانون که نسل‌به‌نسل خودش را ماندگار می‌کند اگر مردم فقط می‌دانستند که این چقدر نادر است می‌فهمیدند که باید برای حفظ آن مبارزه کنند و این در مورد بسیاری از نهادهای دیگری که به ارث برده‌ایم، صادق است.