چگونه مجادله کنیم؟

مجادله کردن برای برخی از ما آزاردهنده است. زیرا نوعاً هر دو طرف صرفاً به پیروزی فکر می‌کنند. اما به‌طور کل، در روزگار کنونی، در تمام ابعاد زندگی روزمره، از حوزه زندگی شخصی تا سیاست و حیات سیاسی شهروندان، از مجادله گریزی نیست. اما مسئله اصلی مجادله این نیست که ما بر سر «چه چیزی» مجادله می‌کنیم، در عوض، این است که نمی‌دانیم «چگونه» می‌توان به‌طور مؤثر مجادله کرد. شاید به همین دلیل است که اغلب مجادلات ما کاملاً بدوی است.

همه در آغاز یک بحث خوب هستند. ساده است. تنها کافی است که یک بمب لفظی را به طرف دیگر پرتاب کنید و سنگر بگیرید. اکنون شما مجادله‌ای را تولید کردید. اما پایانش چه می‌شود؟ آیا به توافق با طرف مقابل قدمی برداشته می‌شود؟ دن شاپیرو به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد و بیان می‌کند که چگونه می‌توان کاری کرد تا دو طرف کاملاً متضاد نه تنها با یکدیگر گفت‌وگو کنند، بلکه برای حل مناقشه با یکدیگر همکاری کنند.

همه چیز به این بستگی دارد که هر یک از طرفین چگونه خود را به طرف مقابل نشان می‌دهد. به بیان ژوزف ژوبر مقاله‌نویس و اخلاق‌گرای سده هجدهم فرانسه: «هدف مجادله یا مباحثه باید، نه پیروز شدن، بلکه پیشرفت باشد».

دنیل شاپیرو، دانشیار روان‌شناسی در دانشگاه هاروارد و بنیان‌گذار برنامه «مذاکره بین‌المللی هاروارد» است که به استناد وب‌سایت دانشگاه هاروارد از ۱۵ استاد برجسته این دانشگاه محسوب می‌شود. از شاپیرو کتاب‌های «مذاکره درباره مسائل غیرقابل مذاکره» و «فراتر از خرد: استفاده از احساسات هنگام مذاکره» منتشر شده است.

ترجمه و زیرنویس:

شهاب غدیری

منبع: BigThink

Video Source: Big Think. (2022, October 21). Harvard negotiator explains how to argue | Dan Shapiro [Video file]. YouTube. https://www.youtube.com/watch?v=IDj1OBG5Tpw

دن شاپیرو: چگونه مجادله کنیم؟

خودم شخصاً با مجادله سازگار نیستم. امروز، اینجا هستیم که مجادله‌کردن را یاد بگیریم. مجادله مفید است، اما پرسش اینجاست که مواجهه شما با مجادله چقدر مؤثر است؟

من نویسنده کتاب «مذاکره درباره مسائل غیرقابل‌مذاکره: چگونه از پس احساسی‌ترین تعارضات برآییم؟» هستم. آیا تابه‌حال در مجادله‌ای ناامیدکننده گرفتار شدید؟ مجادله‌ای که ذاتش خشمگین کننده باشد؟ صرفاً غیرقابل‌مذاکره احساس می‌شد. تبریک می‌گویم! شما انسان هستید.

همه ما در زندگی‌هایمان مجادله را تجربه می‌کنیم و با اتفاقاتی که در دنیای امروز شاهد هستیم، حدس می‌زنم دستکم یکی از این مجادله‌ها را در مورد سیاست تجربه کرده‌اید. معتقدم کشور ما در دامی قبیله‌ای دچار شده، هر چیزی که طرف دیگر بیان کند من باور نخواهم کرد.

هیچ اعتباری برای آن قائل نخواهم بود و هر کاری که بتوانم انجام می‌دهم تا ثابت کنم حق با من است و تو اشتباه می‌کنی. تا تو را بکِشم پایین و خودم بالا بیایم. مشکل «چه چیز» نیست، [یعنی] اینکه سر «چه چیزی» مجادله می‌کنیم. مشکل «چگونگی» است. چگونه می‌توانیم بیشتر مؤثر باشیم؟

متوجه شدم که سه مانع بزرگ داریم که با رفع آن‌ها می‌توانیم مکالمه‌های مؤثرتری داشته باشیم. سه چیز بزرگ. اول: هویت. دوم: بهادادن. و سوم: وابستگی.

سه مانع بزرگ در مجادله مؤثر:

  • هویت (identity)
  • بهادادن (appreciation)
  • وابستگی/پذیرش (affiliation)

هویت

از «هویت» شروع کنیم. چرا در این موقعیت‌های مجادله‌آمیز به‌شدت احساساتی می‌شویم؟ اغلب به چیز عمیق‌تری باز می‌گردد: هویت. ارزش‌ها و باورهای بنیادینی که هنگام مکالمه با طرف مقابل احساس می‌کنید به خطر می‌افتند، چه چیزهایی هستند؟ لحظه‌ای که هویت شما در این منازعه‌ها درگیر بشود ناگهان تمام احساسات شما ۱۰۰ برابر قوی‌تر می‌شوند.

این دیگر منازعه‌ای کاملاً متفاوت است. پای غرور شما به میان می‌آید؛ درکی که از «خود» دارید در معرض تهدید قرار می‌گیرد. باید بدانید چه کسی هستید و پای چه چیزی می‌ایستید؟ چه ارزش‌ها و باورهایی من را وادار می‌کند برای یک موضع در موضوعی مبارزه کنم؟ هرچقدر بیشتر درک کنید که خودتان چه کسی هستید بیشتر می‌توانید به هدفتان برسید و تعادل را حفظ کنید. حتی وقتی طرف دیگر، آن ارزش‌ها و باورهای بنیادین را تهدید می‌کند.

بهادادن

هر دو طرف می‌خواهند به آن‌ها بها داده شود و آخرین کاری که می‌خواهند انجام بدهند این است که به‌طرف مقابل بها بدهند. این یک مسئله است. گوش بدهید و درک کنید. وقتی در میانه مجادله هستید، صحبت نزنید. ده دقیقه اول، با هشیاری به‌طرف مقابل گوش بدهید. چه ارزشی پشت چشم‌انداز آن‌هاست؟ منطق و استدلالشان چیست؟ چرا در مسائلی مانند مهاجرت و خدمات درمانی چنین دیدگاه‌هایی دارند؟

زمانی که واقعاً ارزش چشم‌انداز آن‌ها را دیدید، آن‌ها را آگاه کنید که درک می‌کنید [ارزش‌هایشان] از کجا می‌آید و آن‌ها معنادار هستند. هیچ‌چیزی در دنیا به این اندازه نیست که احساس کنیم به ما بها داده می‌شود. قدرت خودتان را برای بهادادن به آن‌ها به رسمیت بشناسید.

وابستگی

سوم: وابستگی. چه پیوند عاطفی بین شما و طرف دیگر وجود دارد؟ نحوه مواجهه ما با این منازعات نوعاً در قالب «من علیه تو» انجام می‌گیرد؛ نظر من درباره خدمات درمانی علیه نظر تو؛ نظر حزب من در مورد مهاجرت علیه نظر تو. این‌ها باعث می‌شود در وضعیتی مثل شاخ‌بازی قوچ‌ها قرار بگیرید. به دنبال زمینه مشترک باشید طرف دیگر را از دشمن به شریک تبدیل کنید.

دیگر «من علیه تو» وجود ندارد، بلکه هر دوی ما با یک مشکل مشترک مواجهیم. از طرف دیگر بپرسید: برای اینکه بتوانیم هم‌زمان به اکثر منافع خودمان برسیم، چه توصیه‌ای داری؟ جنس مکالمه را تغییر بدهید.

اکنون این سه چیز را تمرین کنید، زیرا می‌تواند روابط شما را دگرگون کند. تصور کنید چه اتفاقی می‌افتاد اگر انقلابی را آغاز می‌کردیم. اما انقلابی مثبت برای بزرگ‌تر فهمیدن، بیشتر بهادادن و پذیرش بیشتر. چگونه می‌توانستیم سیاست را دگرگون کنیم؟ چگونه می‌توانستیم کشور و در نهایت جهان خودمان را تغییر بدهیم؟ معتقدم امکان‌پذیر است، اما آغازش با هر یک از ماست.