چگونه افراد سمی را بشناسیم و با آنها مواجه شویم؟
رابرت گرین، نویسنده کتابهای غیررمان است. آثار او عموماً حول موضوع روابط قدرت در زندگی روزمره میگردد. گرین در این ویدئو درباره افرادی صحبت میکند که در زبان عامیانه برچسب «سمی» در موردشان استفاده میشود.
استفاده از اصطلاح «سمی» در مورد افراد، در روانشناسی واژه دقیقی شناخته نمیشود و توافقی درباره دلالتها و معانی آن وجود ندارد. با این وجود، «سمی بودن» در زمینه اجتماعی مفهومی قابل درک است. رابرت گرین، در این ویدئو، در پاسخ به سؤال میزبان توضیحاتی را راجع به شناختن و مواجه با افرادی میدهد که از چنین الگوهای رفتاری مشکلسازی پیروی میکنند.
توضیحات: برای مطالعه نگاهی انتقادی به اصطلاحات متداولی نظیر «سمی»، «خودشیفته» و غیره به مقاله «از سمی نامیدن افراد دست بردارید»، نوشته هانا بائر در وبسایت همپرسه مراجعه کنید (به زودی).
ترجمه و زیرنویس:
متن برش مصاحبه رابرت گرین:
رابرت گرین: بله، مشخصاً این چیزی است که در کل زندگیام به آن فکر کردهام و با آن سروکار داشتم خصوصاً در مشاغل مختلف گذشتهام رؤسایی داشتم که آنها را «رئیس روانپریش» توصیف میکنیم. مهم نیست چه کاری بکنید، با هیچ چیزی راضی نمیشوند. و بهترین توصیه از بین همه: میتوانیم بگوییم انواع مختلف افراد سمی اغلب از نوع خودشیفتهها هستند، کسانی که اهل بزرگنماییاند، افراد تهاجمی و منفعل-تهاجمی. کسانی که بسیار حسودی میکنند ظاهراً ناامنیهای عمیق متعددی دارند اما مهمترین مهارتی که باید در زندگی بیاموزید، توانایی تشخیص آنهاست، قبل از اینکه گرفتارشان شوی. زیرا افراد سمی به این شکل آموزش دیدهاند: آنها از ۶ یا ۷ سالگی استراتژیهایی را برای کسب قدرت آموختهاند. آنها شما را گرفتار ماجراها میکنند آنها به احساسات شما نفود میکنند آنها خودشان را به زندگی شما گره میزنند آنها به شما نمیگویند: «من سمی هستم» من خودشیفته هستم» «از من دور شو» آنها میدانند چگونه دلربا بهنظر برسند میدانند چگونه به شما توجه کنند، میدانند چطور نسبتاً دلپذیر و… باشند، آنها حتی ممکن است کاریزماتیک باشند شما گرفتارشان میشوید، و سپس آشکار میشود، اما خیلی دیر شده است. زیرا بهلحاظ احساسی درگیرشان شدهاید. آنها در شما ریشه دواندهاند و شما غرق در ماجراهایشان شدهاید، بیرون آمدن از این وضع بسیار دشوار است، خصوصاً در روابط عاطفی، که بدتر از همه است.
بهترین مهارتی که باید در زندگی بیاموزید، توانایی تشخیص آنها پیش از گرفتار شدن است. و لازمهاش تغییر شیوهایست که شما انسانها را درک میکنید من نمیخواهم کسی را دچار بدگمانی کنم [اینطور که گمان کنند:] آدمهای دور و برم شاید مسموم باشند در واقع تنها حدود ۵٪ مردم چنین هستند اما شما میخواهید که از قبل نشانهها را تشخیص دهید. شما نمیخواهید افراد را بر اساس سخنان، خصوصیات دلربا و رزومه درخشانشان قضاوت کنید شما میخواهید شخصیت آنها را قضاوت کنید چیزی را که در اعماق وجودشان است چیزهایی که در نگاه اول چندان واضح نیستند. بنابر این، باید آموزش ببینید که چطور درباره آدمها فکر کنید شما پیش از ملاقات با آنها باید الگوهای زندگیشان را مشاهده کنید اگر شخصی که قرار است با او وارد رابطه شوید، به شما بگوید: تمام زنها و دخترهای گذشته در زندگیام فلان و بهمان و چی و چی بودند، و شما میشنوید که رابطههایشان همیشه یک سال و اندی دوام داشته است، و همیشه مقصر طرف مقابل بوده است، شاخکهای شما باید تکان بخورد! یک جای کار میلنگد. این شخص حقیقت را بیان نمیکند این شاید ریشه در چیزی درون شخص داشته باشد من در کتاب ۴۸ قانون قدرت درباره عفونت صحبت میکنم، هنگامی که افراد قدرتی آلودهکننده روی شما دارند اطرافشان را انواع ماجرا فرا گرفته است آنها همیشه خودشان را قربانی دیگران معرفی میکنند، اما، در حقیقت خود آنها هستند که دائما این ماجراها را به خودشان جذب میکنند، زیرا این شیوه بقای آنهاست، و میبینید که گرفتارشان شدهاید و خارج شدن از رابطه وحشتناک خواهد شد احساس گناه خواهید کرد بنابر این، پیش از درگیر شدن قدرت تشخیص آنها را پیدا کن.
من در کتاب قوانین طبیعت انسان، هزاران توصیه درباره آن را بیان کردهام؛ دقت کردن به نشانههای غیرکلامی افراد؛ شخص خودشیفته عموماً صورتی بسیار سرزنده دارد، اما به همراه نوعی مردگی در چشمانش. آنها بهنوعی به شما گوش میدهند، اما میتوانید متوجه شوید در واقع به خودشان فکر میکنند. آنها واقعاً با شما ارتباط چشمی برقرار نمیکنند صورتشان زنده است اما چشمها مرده است. علامتها، نشانههای غیرکلامیای هستند که به شما نشان میدهند با کسی طرف شدهاید که – من از این واژههای بیمار روانی و جامعهستیز متنفرم – اما کسی که بهطور کل خودمحوری زیادی دارد.
دیگر چیزی که باید گفت این است که، قضاوت کردن آدمها با گفتن خودشیفته و سمی ساده است، همه ما این خصوصیات را داریم. همه ما خصوصیات خودشیفتگی داریم، همه ما ممکن است منفعل-تهاجمی شویم پس بعضی از این ویژگیها هستند که میتوانید در خودتان تشخیص دهید، و راههایی که از آن خارج شوید. اما مهمترین نکته این است که درگیر چنین افرادی نشوید. در صورتی که درگیر هستید، مثلاً بگوییم، همسرتان یا… بهترین قدرتی که میتوانید کسب کنید توانایی عقب راندن مقطعی احساساتتان است و خدا میداند که این کار ساده نیست این فرایند و کاری روزانه است ما باید چنین جملات کوتاهی را به شما بگوییم که با خودتان تکرار کنید: این من نیستم، ربطی به من ندارد. این مسئله شخصی نیست. آنها مشکلاتی در کودکی داشتهاند که موجب این الگوهای سمی در زندگیشان شده است آنها میخواهند من را مقصر بدانند اما این به من ربطی ندارد، شخصی نیست. بارها و بارها و بارها [این را تکرار کنید] هر بار که اتفاق افتاد. پس این توانایی را کسب میکنید که روزانه خودتان را بهلحاظ احساسی از آنها جدا کنید اگر شاغل هستید و همکار یا رئیس سمی دارید، اگر میتوانید از آنها دور شوید، اگر میتوانید از شغلتان استعفا دهید، اگر میتوانید در بخش دیگری از اداره کار کنید، این کار را انجام دهید. چون ارزشاش را دارد ارزشاش را ندارد که سالانه ۱۰ هزار دلار درآمدِ بیشتر داشته باشید زیرا چنین رئیسی به روان شما آسیب میزند، و سالها طول میکشد که بهبود پیدا کنید، اگر سه سال با یک رئیس سمی کار کنید، ممکن است هرگز بهبود نیابید بنابر این، اگر میتوانید از شغلتان استعفا بدهید. هیچ شغلی ارزش این سوء استفادهها را ندارد، و به شما آسیب خواهد زد. همین در روابط عاطفی هم صادق است. اگر نمیتوانید [از رابطه] خارج شوید، باید عادت کنارهگیری را یاد بگیرید. و مسائل را شخصی نگیرید.
جالب است که وقتی فرد سمی احساس کند که میتواند روی نقاط حساس شما دست بگذارد، تأثیر قدرتمندی رویشان دارد، نمیگویم که باعث درمانشان میشود، آنها روی تواناییشان برای تحریک شما مانور میدهند صرفاً تماشای عصبانی و ناراحت شدن شما آنها را بهطرز منحرفی بسیار هیجانزده میکند. اگر اینطور نباشید، اگر شخصی نگیرید آرام و متمرکز باشید، و به خودتان دائما بگویید: شخصی نیست! شخصی نیست! این تأثیر قدرتمندی روی آنها خواهد داشت. مسئله را حل نمیکند، اما بیشتر از فریفته شدن مکرر و افتادن در نقشهها و بازیهایشان، برای مکیدن احساسی شما در ماجراهایشان تأثیرگذار است.
آنها به قسر در رفتن عادت دارند. آنها عادت دارند به اینکه کسی درونشان را نبیند. صرفاً با خودتان تکرار کنید، افراد سمی خودشان را اعلام نمیکنند آنها بالای سرشان شاخ ندارند، نمیگویند که من شرور هستم و غیره. آنها پنهانش میکنند. بنابر این؛ کسی که در اولین مواجهه زیادی دلرباست، کسی که زیادی خوب است، کسی که به شما گوش میدهد، میخواهد شما را کمک و راضی کند، این طبیعی نیست. زیرا این عادت در ما وجود دارد که درباره غریبهها هشیار باشیم. و من طی کار مشاوره و تجربههایم آموختهام کسانی که در اولین برخورد زیادی تلاش میکنند، عموماً چیزی را پنهان میکنند. آنها عموماً مقاصدشان را مخفی میکنند و قصد بیانش را ندارند. آنها با خاک پاشیدن به چشمان شما، متضاد شخصی که هستند ظاهر میشوند. و شما فریب آن را میخورید. بنابر این، وقتی آدمها زیادی تلاش میکنند، و فقط یک خصوصیتشان را افشا یا زیادی یکی از ویژگیهایشان را علنی میکنند، اغلب متضادش را پنهان کردهاند، پس مراقب آن هم باشید.
منبع:
Jay Shetty Podcast. (2021, November 8). Robert Greene ON: The Laws of Mastery, Power and Human Nature & Harnessing Your Dark Side For Good. [Video file]. YouTube. https://www.youtube.com/watch?v=BIQ5NSVfw0o&t=4078s
ثبت ديدگاه