خشونت و نظمهای اجتماعی: چارچوبی مفهومی برای تاریخ ثبتشده بشر
نویسندگان: داگلاس نورث، جان والیس و بری وینگاست
نویسنده یادداشت: پل اتوِل
ترجمه: شهاب غدیری
متن و ویدئوی مصاحبه داگلاس نورث درباره «ساختار جامعه و مسئله فقدان نظریه جامع سیاسی» را میتوانید اینجا مطالعه کنید.
خشونت و نظمهای اجتماعی، کتاب نورث، والیس و وینگاست، با توجه به عنوان فرعیاش، «چارچوب مفهومی برای تاریخ ثبت شده بشر»، هدف بالایی را دنبال میکند، زیرا مدلی بیزمان را برای توضیح تکامل جوامع بشری ارائه کرده است. نویسندگان در نهایت مکانیسم جهانشمولی را برای شکلگیری (و تکامل) جوامع شناسایی میکنند، یعنی نیاز به حل و فصل تمایلات بومی انسانها برای رقابت برای قدرت از طریق ابزارهای خشونتآمیز.
آنها با استفاده از نمونه گستردهای از تواریخ جغرافیایی و تحلیلهای ظریف، سهمی اساسی در نظریه دولتسازی و توسعه داشتهاند.
خشونت و نظمهای اجتماعی با گذر از دوران پیشا نوسنگی تا امروز، سه شکل اصلی سازمان اجتماعی را مشخص میکند. اولی، که منطقاً مورد توجه محدودی قرار میگیرد، نظم جستجوی علوفه است، ترتیبی اساسی از روابط شخصی بین افراد قدرتمند در یک جامعه کشاورزی. آنها در مرحله دوم، نظم طبیعی را شناسایی میکنند، یک سری از روابط غیرشخصی زیر سلطه ائتلافهای مسلطی که دسترسی به قدرت و خشونت را دیکته میکنند.
نظام سوم، نظم دسترسی آزاد است؛ جامعهای باثبات، سازگار و دموکراتیک که مشخصه آن کاهش نهادمندِ ریسک شخصیِ ذاتی در بازار و مشارکت اجتماعی است. سرانجام، جوامع با دسترسی آزاد، گرایشهای خشونتآمیز ائتلافهای مسلط رقیب را با رقابتهای سیاسی منصفانه، سودهای مشترک در بازار، و انگیزههای تغییر در رهبری سیاسی جایگزین میکنند.
ویژگی محوری این جوامع نهادهایی است که زندگی مستمر دارند (برای نمونه شرکتهای مدرن) و تعاملات غیرشخصی مکرر که کارایی و تولید ثروت را ممکن میسازد.
در سطح زیرین این گونهشناسی کلی، تحلیل جذاب مکانیسم(های) پیشروی جامعه از طریق سه نظم اجتماعی وجود دارد. در مرکز تز آنها، پیوند بین بازارهای مشارکتی و سیستمهای سیاسی به عنوان انگیزههای فراوان برای جلوگیری از مخالفت یا رقابت خشونتآمیز است. با توجه به اینکه نویسندگان از مطالعات موردی تاریخ تفصیلی استفاده میکنند (که به لحاظ زمینهای از امپراتوری آزتک تا امپراتوری مقدس روم متنوع است)، سابقه تاریخی نظریه آنها پایگاه پیدا میکند.
برای توضیح اینکه چرا ائتلافهای غالب نخبگان در نظم طبیعی در نهایت قدرت را در یک انتقال دموکراتیک به نظم دسترسی آزاد به عموم واگذار میکنند، سه «شرط پلکانی» ارائه می شود. این سه شرط به طور خلاصه عبارتند از: حاکمیت قانون برای نخبگان، سازمانهای (عمومی و خصوصی) که زندگیِ «فراتر از زندگی اعضای خود» دارند، و کنترل یکپارچه بر ارتش.
هر یک از اینها، که معمولاً پشت سر هم بر میخیزند، نشاندهنده زیربنای کارکردی است که به نخبگان تضمین کافی را میدهد که قربانی کردن قدرت سیاسی، اقتصادی و خشونتآمیز در وضع طبیعی، قدرت دیگری (حتی بزرگتر) به همراه خواهد داشت. در حالی که این شرایط ممکن است دسترسی و مشارکت آزاد را تقویت کند، نویسندگان به خوبی نمونههای متعددی از حالتهایی را تشخیص میدهند که هر سه شرط را برآورده میکند،
اما برای پیشرفت یا سرانجام بازگشت به نظمی طبیعی ناکام میماند. در توضیح این نمونههای متقابل، مکانیسمهای خودتقویتکننده لازم برای نظمهای دسترسی باز حاضر هستند. برای نمونه، نهادینه کردن دسترسی آزاد و ترس متعاقب از بیثباتی در صورتی که نخبه یا ائتلاف نخبگان از نظام تکاملی دسترسی آزاد جدا شوند.
این تحلیل به ویژه در زمینه اروپای غربی و آمریکای شمالی، جایی که بیشترین نظامهای دسترسی آزاد امروز وجود دارند، بسیار تکان دهنده است. بزرگترین آزمون این چارچوب نظری در توضیح این مسئله است که کدام دولتها توسعه مییابند و کدامیک عقب میمانند.
نورث، والیس و وینگاست این توضیح را ارائه میدهند که روشنگری فکری باعث نهادینه شدن دسترسی باز شد و نهادهای دسترسی باز، قرارداد اجتماعی را در این جوامع تغییر دادند. علاوه بر این، آنها استدلال میکنند که ماهیت جغرافیای بومی شده روشنگری منجر به یک جهش بومی مشابه به سمت جوامع با دسترسی آزاد شد.
در حالی که بخش عمده تحلیل نویسندگان با توانایی آنها در گردآوری نظریههای رقیب تغییر اجتماعی تقویت شده است، این قالب انتقادی ممکن است با گنجاندن نظریه جهانیسازی تعدیل شده باشد. به طور کلی، نویسندگان تمایل دارند پیش از اینکه محرکهای مناسب نظمهای طبیعی را به آستانه تکامل برسانند، آنها را در عمل و در شرایط برابر مشاهده کنند.
این نشان میدهد که جوامع فرصتهای برابری دارند تا به نظمهایی با دسترسی محدود تکامل پیدا کنند. مقدم بر تکامل از دسترسی محدود به دسترسی آزاد، این به لحاظ منطقی نیز سازگار است. همانطور که روابط تجاری و بین المللی تنها پس از زمان نظمهای با دسترسی محدود و با تکثیر نهادهای «مادام العمر» موضوعی مربوط بود.
با توجه به تأکید نویسندگان بر نقش سازمانهای دائمی، به نظر میرسد خشونت و نظمهای اجتماعی آماده است که روی یکی از کاتالیزورهای اصلی قدرتهای اولیه جهانی بحث کند؛ شرکت سهامی (و بعداً شرکت مدرن). در قرنی که به توسعه اجتماعی در غرب منتهی شده است، استخراج کالاهای غذایی و منابع طبیعی از مستعمرات دور مستلزم تأمین مالیای بود که از توان یا تمایل بسیاری از پادشاهیها و الیگارشیها فراتر میرفت.
بنابراین شرکت سهامی – مسلماً اولین تجسم مدرن یک سازمان دائمی – به این پل تبدیل شد و به کارآفرینان اجازه داد در فعالیتهای تولید ثروت شرکت کنند و معاملات غیرشخصی مکرر را تشویق کنند. عادیسازی تجارت از طریق منشور شرکتی خطر سرمایهگذاری را بیشتر کاهش داد و به جای قدرت خشونت آمیز(۱)، قدرت اقتصادی نهادینه شده را تشویق کرد.
این مثال از نوآوری نهادی نمونهای محوری است که نشان میدهد چگونه «انتقال مناسب» به جامعه با دسترسی آزاد، تا حدی، فرایندی جهانی بوده است.
در زمینهای مدرنتر، جهانی شدن نه تنها غرب را در رسیدن به آستانه توسعه یاری کرده، بلکه بر زندگی سیاسی و اجتماعی جوامع آفریقایی، آسیایی و آمریکای لاتین تأثیر گذاشته است. این شامل سیاست تجاری و مقرراتی میشود که از نظر برخی کشورها را تابع اراده اقتصادی کشورهای با دسترسی آزادی میکند که نفوذ بیشتری دارند(۲).
سویه خیرخواهانهتر قدرت جهانی شامل مداخله در تعارض است که ظاهراً میتواند با تشویق بیشتر قدرت غیرخشونتآمیز و نهادی، اثر مکانیسمهایی که نویسندگان معرفی میکنند را تقویت کند.
در حالی که استدلال کلی نویسندگان به خوبی، عمدتاً با ادبیات دولتسازی معاصر بیان میشود، به نظر میرسد که نکات مبسوطتر درباره جهانیشدن و قدرت جهانی موضع آیندهنگرتری را برای تعدیل تحلیل داهیانه آنها از هزاره گذشته فراهم کرده باشد. به رغم اینکه بحث در مورد این موضوعات، خطر نزدیکتر کردن کتاب به بحثهای هنجاری جاری را به همراه دارد، احتمالاً سویه جهانشمولی نتیجهگیریهای نویسندگان را تقویت کرده است.
در مجموع، خشونت و نظمهای اجتماعی: چارچوبی مفهومی برای تفسیر تاریخ ثبتشده بشری، همچنان مفیدترین بررسی جامع بسیاری از نظریههای کلاسیک درباره تکامل اجتماعی است. تحلیل تاریخی گسترده و بیان فوق العاده قابل فهم، این مدل تکاندهنده و بینشهای سر راست را به افزودهای ضروری در کتابشناسی دولتسازی و توسعه اجتماعی تبدیل میکند.
۱. کتاب سه موج جهانی شدن (۲۰۰۳) از رابرتسون تحلیل عمیقتری از تعامل تصرف و تجارت به عنوان ابزار رشد و امنیت در دوره پیش از صنعتی شدن ارائه میدهد.
۲. همگرایی صنعتی، جهانی شدن و تداوم شکاف شمال – جنوب. مطالعات توسعه تطیبقی بینالمللی (بهار ۲۰۰۳).
Industrial Convergence, Globalization, and the Persistence of the North-South Divide. Studies in Comparative International Development (Spring 2003).
ثبت ديدگاه