گابور مته: زنان، فرهنگ فاسد و بیماری‌های خودایمنی

زنان ۸۰ درصد مبتلایان به بیماری‌های خودایمنی را تشکیل می‌دهند. در این ویدئو، دکتر گابور مته، پزشک و نویسنده برجسته کانادایی-مجارستانی توضیح می‌دهد که چرا ۸۰ درصد بیماری‌هایی خودایمنی بیشتر زنان را دچار می‌کند. از نظر او متغیرهای پنهان اجتماعی – فرهنگی و دلایل بیولوژیکی به این مسئله تکان‌دهنده کمک کرده‌اند؛ فرهنگ فاسد که محرومیت‌ها، تبعیض و مسئولیت‌هایی را از پیش برای زنان مقرر کرده است. این ویدئو به ما کمک می‌کند تا از زاویه‌ای متفاوت به بیماری‌های خودایمنی بنگریم.

ترجمه و زیرنویس: رکسانا شیرخورشیدی

منبع:

Chatterjee, & Maté. (۲۰۲۲, September 14). How SOCIETY & CULTURE Leads Us Down A Path Of TRAUMA & ADDICTION | Dr. Gabor Maté [Video]. YouTube. Retrieved November 17, 2023, from https://www.youtube.com/watch?v=kPfQCQX30vw&t=25s

گابور مته: زنان، فرهنگ فاسد و بیماری‌های خودایمنی – متن ویدئو

دکتر رانگان چاترجی: گابور، به پایان این گفتگو رسیدیم فقط برای بستن بحثی که قبلاً به آن اشاره کرده بودی یعنی «زنان و افزایش نرخ بیماری‌های مزمن» نمی‌خواهم با پایان باز رهایش کنم می‌توانید توضیح دهید چرا به نظرتان چنین رابطه‌ای وجود دارد؟

گابور مته: اگر بیماری‌ای مانند «ام. اس.» را در نظر بگیرید که چندین بار به آن اشاره کرده‌ام نسبت جنسیت در دهه سی، یک‌به‌یک بود به‌ازای هر مرد، یک زن مبتلا به ام. اس. تشخیص داده می‌شد اکنون نسبت جنسیت،

به‌ازای هر مرد، ۳/۵ زن است.

همین، بلافاصله چند چیز را به ما می‎گوید. [این بیماری] نمی‌تواند ژنتیکی باشد زیرا [ژنتیک] در بازه‌ زمانی کوتاه تغییر نمی‌کند [دلیلش] نمی‌تواند رژیم غذایی یا آب‌وهوا باشد زیرا با این یا آن جنسیت تغییر نمی‌کند پس چیست؟

استرس. اکنون، اگر چهار ویژگی شخصیتی را ببینید که گفتم در شروع بیماری نقش دارند؛ ۱. نگرانی احساسی برای نیازهای دیگران ۲. سرکوب خشم سالم ۳. هم‌ذات‌پنداری با وظیفه یا مسئولیت ۴. این باور که شما مسئول احساسات مردم هستید و نباید هیچ‌کس را ناامید کنید.

در جامعه ما کدام جنس، به لحاظ فرهنگی این ویژگی‌ها را دارد؟ البته که زنان هستند. پس زنان ۸۰٪ مبتلایان به بیماری‌های خودایمنی را تشکیل می‌دهند. زنان راز بزرگی هستند؟! این راز نیست.

آن‌ها فرهنگی را جذب کرده‌اند تا نقش مشخصی را بازی کنند نقش آن‌ها همیشه این بوده است که استرس‌های خانواده‌ها و همسرانشان را جذب کنند و بدون شک این نقش را همسرم ابتدای رابطه‌مان برگزیده بود و ناچار شد علیه آن بشورد تا سالم بماند.
پژوهش برجسته‌ای در سوئد نشان داد که اگر زن در دوران بارداری افسرده باشد خطر زایمان زودرس در هفته ۳۲ تا ۳۶ بارداری، افزایش می‌یابد اگر مرد/پدر در دوران بارداری افسرده باشد خطر زایمان زودرس را حتی بیشتر می‌کند چرا؟ زیرا زن استرس مرد را جذب می‌کرد.

پس زنان این کار را به طور خودکار، نه ضرورتاً بیولوژیکی، انجام می‌دهند زیرا این نقشی است که در جامعه به آن‌ها داده شده است. ضمن اینکه آن‌ها برای زندگی‌کردن باید سر کار بروند و برای بقای خانواده پول در بیاورند یا صرفاً در کارشان موفق شوند و… مردم بیش از هر زمان دیگری منزوی شده‌اند.

در بریتانیا، «وزیر تنهایی» منصوب کردند پس استرس و انزوای بیشتر دلیل ابتلای بیشتر زنان به بیماری‌های خودایمنی است.

در دوره کرونا، مقاله‌ای در نیویورک تایمز منتشر شد درباره زنانی که طی کرونا، استرس عاطفی همسران و فرزندانشان را متحمل شدند و به دلیل رنج مردان و فرزندانشان احساس گناه کردند، زیرا رفع یا تسکین آن [رنج] به‌نوعی وظیفه آن‌ها بود.

نقش اجتماعی تعیین شده‌ای که برای زنان فرض گرفته شده است پیامدهای جسمی دارد. به همین دلیل، زنان بیشتر به بیماری‌های خودایمنی مبتلا می‌شوند. چه می‌شود اگر این را به رسمیت بشناسیم. این را راز بزرگی تشخیص دهیم؟! رازی در کار نیست.

این نمونه خاص برجسته‌ای از طبیعت زیستی، روانی و اجتماعی انسان است. بیولوژی ما از عملکرد روانی و روابط اجتماعی‌مان جداشدنی نیست و چه کسی بیشترین لطمه را از این‌ها می‌بیند؟ زنان رنگین‌پوست. احتمال این که آن‌ها به این بیماری‌ها مبتلا شوند بیشتر از زنان سفیدپوست است. چرا؟ به دلیل استرس مضاعفِ محرومیت‌ها یا فشارهای اجتماعی و نژادی.

-حدس می‌زنم که فرهنگ و جامعه اطرافمان روی نحوه تجربه ما از جهان، آنچه دنبال می‌کنیم و چگونگی بودنمان، بسیار تأثیر می‌گذارد البته شاید زمان زیادی طول بکشد تا فرهنگ تغییر کند.

من نمی‌گویم که مردم باید صبر کنند تا جامعه تغییر کند اگر منتظر بمانند، فکر می‌کنم، انتظاری بسیار، بسیار طولانی است. حتی در چارچوب همین فرهنگ، کارهای زیادی می‌توانیم انجام دهیم البته کاری که اکنون می‌توانیم انجام دهیم، این است که برای همه کاملاً آزاد و مساوی در دسترس نباشیم.

بیایید با آن مواجه شویم. طبقه خاصی از مردم انتخاب‌های بسیار کمتری از بقیه دارند این فقط واقعیت این فرهنگ است که ما باید واقعاً با آن مواجه شویم. باوجود این، مردم ‌کارهای زیادی می‌توانند انجام دهند و اگر بتوانم به محل تلاقی کتاب تو و خودم برگردم.

شما سه مفهوم التیام‌بخشی را به کار می‌برید «هم‌ترازی» که من به آن «اصالت» می‌گویم یعنی صادق‌بودن با خودمان که در دسترس همه ماست.

شما درباره «خوشنودی» صحبت می‌کنید، که من با اصطلاح «پذیرش» درباره‌اش صحبت می‌کنم، یعنی شناختن چگونگی چیزها و بودن با آن‌ها. نه ضرورتاً [به این معنی] که نمی‌خواهیم چیزی تغییر کند بلکه درباره این چیزها به خودمان استرس ندهیم.

سوم، چیزی که شما «کنترل» نامیدید و درباره‌اش صحبت کردیم، من به آن «عاملیت» می‌گویم. آن‌ها برخی از اصول اساسی التیام‌بخشی هستند.

جالب است، من و شما بدون هیچ بحث یا آگاهی از آنچه هر کدام می‌نویسیم چرا به این موارد رسیدیم؟ زیرا واقعی هستند. و ما آن‌ها را در حرفه پزشکی و همچنین کارکردشان را مشاهده کرده‌ایم.

اکنون «خشم» را اضافه می‌کنم مورد دیگر خشم است، فکر می‌کنم خیلی مهم است که مردم بتوانند «نه» بگویند. ما در مغزمان سیستمی برای پرخاشگری سالم داریم، همان‌طور که [سیستمی] برای بازی، عشق، شهوت، ترس و سوگواری داریم.

– سیستمی در مغزمان برای خشم داریم؟

– زیرا باید از ما محافظت کند پس فکر می‌کنم مردم باید خشمگین شوند، نه غضبناک، نه رنجیده مزمن. بلکه باید بتوانند «نه» بگویند، – تو این کار را با من نخواهی کرد – نه، تو وارد فضای من نخواهی شد – نه، تو [ذهن] من را دست‌کاری نخواهی کرد. نه تو از من استفاده نخواهی کرد.

در نتیجه، این نمونه بسیار کوچکی از بیان اصول التیام‌بخش من است. اما بدون تردید فکر می‌کنم التیام‌بخشی امکان‌پذیر است. بگذارید با آن مواجه شویم، اگر فکر می‌کردی التیام‌بخشی امکان‌پذیر نیست، کتاب‌هایت را می‌نوشتی؟ اگر فقط می‌خواستی به مردم بگویی چقدر همه چیز وحشتناک است، هیچ کتابی نمی‌نوشتی.

هر دو ما کتاب‌هایی نوشتیم؛ زیرا واقعاً به انسان‌ها و توانایی‌شان برای تحول باور داریم و راهنمایی‌هایی وجود دارد که می‌توان برای ترویج این تحول ارائه کرد. برای همین می‌نویسیم. و این دلیلی است که این کتاب [افسانه عادی بودن] را نوشتم.

پس بله التیام امکان‌پذیر است اما باید آگاه باشیم، همان‌طور که فکر کنم قبلاً گفتی، ما باید بیدار شویم که ببینیم چه خبر است. تا آن زمان، فقط در تاریکی هستیم.

-گابور، وقت گذراندن با تو همیشه لذت‌بخش است. این روزها خیلی احساس افتخار می‌کنم. می‌توانم تو را دوست خطاب کنم؟

گابور مته: احساس افتخار دوطرفه است. ممنونم