مناظره زنان مسلمان: حجاب، آزادی انتخاب و اسلام
مناظرهای بین شش زن مسلمان ساکن در ایالات متحده؛ یک گروه به حجاب اسلامی معتقد است و گروه دیگر، اگرچه بدون حجاب، اما خود را مسلمان میداند. این مناظره حول شش گزاره جدلبرانگیز انجام میشود:
- زن مسلمان محجبه، مسلمان بهتری است.
- حجاب برای محافظت از زنان ایجاد شده است.
- از زنان، بیشتر از مردان، توقع حیا و وقار وجود دارد.
- شخص غیرمسلمان نیز میتواند محجبه باشد.
- من با پوشیدن حجاب، مورد آزار قرار گرفتهام.
- حیا و وقار در اسلام باید با قرن بیستویکم منطبق شود.
شما، با توجه به هر جغرافیای فرهنگی متفاوتی که در آن زندگی میکنید، درباره این موضوعات چه نظری دارید؟
ترجمه و زیرنویس:
این مناظره را روی کانال یوتیوب همپرسه مشاهده کنید
مناظره زنان مسلمان: حجاب، آزادی انتخاب و اسلام (متن مناظره):
وقتی انتخاب شیوۀ لباس پوشیدن من با خودمه
و انتخاب من به کسی آسیب نمیزنه،
فکر نمیکنم به خاطرش جهنم برم.
حجاب یک شال پوشانندۀ سر است که برخی زنان مسلمان در فضای عمومی میپوشند. به باور بسیاری از این زنان، حجاب بر وقار و محرمیت دلالت میکند.
[مصاحبهکننده]: به نظر تو حجاب مظهر چه چیزیه؟برای یک زن، حجاب کمابیش مظهر
برخورداری از وقار ظاهری
و نمایش هویت واقعیش به دیگرانه،
یعنی شخصیتش نه فقط ظاهرش.
تصور آدمها از حجاب
یک تکه پارچهس.
ولی حجاب برای من مثل هویتمه.
تا حالا حجاب سر نکردم
چون زیاد باهاش ارتباط برقرار نکردم.
تقریباً یک سال پیش حجابم را کنار گذاشتم.
وقتی تصمیم گرفتم کنارش بذارم
میشه گفت یهکم از جامعۀ مسلمانان فرار کردم.
برای بعضی از ما، مساجد و شیوۀ تربیتمون
باعث شدن که رابطۀ پُرکشمکشی با حجاب داشته باشیم.
این مسألهایه که خودم داشتم.
فکر میکنم گروهی از افراد محجبه هستن
که فکر میکنن اگر کسی حجاب سر نکنه
نمیتونه با اسلام پیوند بخوره.
خیلی از محجبهها به افرادی که حجاب سر نمیکنن گیر میدن.
فکر میکنن ما از اونا کمتریم
یا اندازۀ اونا مذهبی نیستیم
یا روزی ۵ بار نماز نمیخونیم.
نخیر، ما اون کارم میکنیم.
میشه با هم برابر باشیم؟
بیاین انقدر هم رو قضاوت نکنیم.
ما زنان محجبه و غیر محجبۀ مسلمان را کنار هم جمع کردیم تا آغازگر گفتگویی راجع به مذهب، فرهنگ و انتخابهای آنان باشیم.
اسم من فاطمهس.
دانشجوی مردمشناسی و فیلم در دانشگاه یوسیالای هستم.
اسم من شئامه، من هم دانشجوی یوسیالای هستم
ولی من توسعۀ بینالملل میخونم.
من جنّت هستم،
دانشجوی زیستشناسیِ پیشاپزشکی هستم
و در حوزۀ درمانی فعالیت میکنم.
اسم من صباح، یا صبا، است،
بستگی به شیوۀ تلفظتون داره
و دانشآموز سال آخر دبیرستانم.
اسم من لینه، و تحلیلگر کسبوکارِ
یک شرکت خدمات درمانیام.
من مروا هستم.
کلی فعالیت روزنامهنگاری و جذب سرمایه انجام میدم
و یکسری کارهای پراکنده تو رسانههای اجتماعی.
[مصاحبهکننده]: اگر با جملهای که میگم موافقین، بیاین جلو و روی صندلی بشینین.اولین جملۀ برانگیزانندهمون اینه:
یک زن محجبه مسلمان بهتریه.
[مروا]: موافقی با این جمله؟خودمم متعجبم که اینجا نشستم.
وقتی قرآن را میخونیم
تفسیر خودمون را ازش داریم.
ولی قرآن میگه
که فقط دستها، صورت و پاتون نمایان بشه.
اگر خدا این را میگه
پس به نظرم قطعاً چیز بهتریه،
اما فکر نمیکنم این رفتار که
خودت را بهتر از بقیه نشون بدی
کار درستی باشه.
[مصاحبهکننده]: میشه لطفاً مخالفها هم جلو بیان؟من در این مورد. خیلی حرف برای گفتن دارم
خب، پس شروع کن شئام.
خب، به نظرم خیلی از آدمها فکر میکنن
که حجاب بخشی از یک سیستم نمرهدهیه.
اِ، آفرین، حجاب داری، میری مرحلۀ بعد!
و فکر نمیکنم خدا با خودش بگه:
این آدم محجبهس»، «هیچ مشکلی نداره،
اما «اینیکی حجاب نداره، «پس، بندۀ خوبی نیست.
فکر میکنم همۀ کارهای دیگهای که انجام میدیم هم اثر میذارن.
افراد محجبۀ زیادی را میشناسم که از هیچ چیز دیگه پیروی نمیکنن.
و زنان غیر محجبۀ زیادی را هم میشناسم که
مذهبیترین افرادی هستن که تا حالا دیدم.
یک دوستی تو اینستاگرام دارم که
هر جور دلش میخواد لباس میپوشه، و اتفاقاً بهش هم میاد
چون اندام خوبی داره.
ولی تو همۀ نماز جمعهها، شرکت میکنه
و من با خودم میگم: «لعنتی، «.اون از من مسلمان بهتریه
آره، میفهمم.
طبق تحلیل من،
وقتی به موضوع نحوۀ رفتار خارج از جامعۀ مسلمانان میرسیم،
«خیلی از مواقع «آیین بر «نحوۀ رفتار» مقدمه،
و کار به جایی میرسه که افراد
آشکارا رفتار شرورانهای با هم دارن
ولی متوجه نیستن که این هم گناهه.
و وقتی دیگران میگن: «فلان کارت غلطه»،
آدم نسبت به رابطهش با اونا کمی دلسرد میشه.
حتی نسبت به رابطهات با خدا هم مردد میشی،
در صورتی که نباید هیچ پیچیدگیای در این رابطه وجود داشته باشه،
باید یک رابطۀ خالص باشه.
خیلی چیزها هستن که گناه در نظر گرفته نمیشن،
-دقیقاً. – چون ظاهرشون… مثلاً فلان یا بهمان علاقه
عملاً گناه محسوب میشه اما آدمها نادیدهاش میگیرن.
ولی نوبت به حجاب که میرسه انگار حساسیت همه تحریک میشه.
-آره. -خیلی نگاه موشکافانهای روش دارن.
-آره. -فکر میکنم مسلمانها
راجع بهش بلبشو ایجاد میکنن
چون دوست دارن حس کنن
که اونا دارن کار درست را انجام میدن و شیوۀ اونا صحیحه.
اما در تأیید حرفت… حالا که مثلاً داریم
راجع به حجاب حرف میزنیم،
خودت حجاب نداری. حس نمیکنی…
آره، من الان دارم گناه میکنم.
خودم میدونم.
اگه برگردی بگی «خب، من متمردم»،
خودتم میدونی کارت غلطه
و این شیطانه که داره سعی میکنه گناهت را عادیسازی کنی.
خیلی از گناههایی که مرتکب میشیم دارن عادیسازی میشن.
اینجا آمریکاست، احتمالاً گناهآلودترین کشور تاریخ!
من با یکی از حرفهات بهشدت مخالفم.
من مخالف بهانهتراشی هستم.
نمیگم «بیحجابی ایراد نیست،
و چون در آمریکا هستیم، «پس اشکالی نداره.
«یا «آخه خدا که همچین حرفی نزده.
نه، ولی حرف من اینه:
به نظرم به خاطر حجاب نمیرم جهنم.
من آگاهم که چه رفتاری دارم بروز میدم
ولی نمیتونم خدا را یک مجازاتگر تصور کنم،
چون همچین تصوری روی رابطهام با خدا تأثیر میگذاره.
من خدا را یک موجودیت عشقورز میدونم
که میگه «چون میخوام مراقبت باشم میگم فلان کار را نکن،
«اما میفهمم چرا وسوسۀ انجامش را داری.
پس اگر مجازاتگر نمیدونیش
بازم فکر میکنی آدمها به جهنم خواهند رفت؟
نظر شخصیم اینه که اگر اعمالت روی دیگران تأثیر بذاره
میری جهنم، و میدونم میشه به این نگاه خرده گرفت.
-آره، آره. -ممکنه بگن: «ممکنه نگاهِ
یک مرد بهت بیفته»، این را میفهمم.
اما، میدونی، وقتی انتخاب شیوۀ لباس پوشیدن من با خودمه
و این انتخاب عملاً به دیگری آسیبی نمیرسونه،
یعنی صرفاً انتخاب شخصی خودمه، فکر نکنم به خاطرش برم جهنم.
فکر میکنم رابطۀ من با خدا، الله، یا هر عنوان دیگهای که بهش بدین، انقدر شخصیه
که اگر دیگران خودشون را قاطی کنن اعصابم خرد میشه.
-چون آخه اصلاً ربطی به شما نداره. -درسته.
بذار تصمیمِ خودم را بگیرم.
من تا حالا حجاب سر نکردم.
فکر میکنم حجاب یک جلوۀ رسا از اسلامه.
به نظرم یک تجلی بارز از اسلامه.
میتونه ترسناک باشه چون انگار
همیشه مثل یک نمادِ متحرکی.
اما همچنین فکر میکنم که حجاب یک نماد بارز از توانمندیه.
به نظرم پوشیدنش توانمندی زیادی میطلبه.
شک دارم که خودم در حال حاضر انقدر توانمند باشم.
[مصاحبهکننده]: هدف از خلق حجاب محافظت از زنان بوده.قرآن این را میگه.
در قرآن اومده که فقط دست، پا و صورت نمایان بشه.
و این دستورات بناست تو را از گزند جنس مخالف حفظ بکنه.
درسته، وقتی به گذشته فکر میکنم،
اینکه به پوشیدن روسری اکتفا نکردم،
بلکه آستینبلند پوشیدم
و عموماً لباسهای باوقارتری تن کردم،
به نظرم از خیلی چیزها محافظتم کرد.
به نظرم مثل یک خیابان دوطرفهس.
در قرآن برای جنس مذکر هم تذکراتی اومده.
دیدگانت را فروبگذار» و امثالهم».
ولی فکر میکنم هدفش بیشتر یک تدبیر حفاظتی بوده.
معتقدم حجاب از بعضی جهات حفاظت را تأمین میکنه
ولی فکر نمیکنم هدف خلقش محافظت بوده باشه.
پس اگر بخوای یک هدفی برای خلقش در نظر بگیری،
برای خودت منظورمه، بیشتر به وقار ربطش میدی؟
حجاب را تجلی چه چیزی میدونی؟
خب، به نظرم حجاب خیلی مسألۀ پیچیدهایه.
خدا در قرآن از کلمۀ خِمار» هم استفاده میکنه»
که ترجمۀ تحتاللفظیش «روسری»ه.
این حجاب نیست.
این اسمش خماره.
خمار ترجمۀ دقیقِ
سرپوشیه که سینه را هم پوشش میده.
بعداً ترجمههای زیادی اومدن
که اسم این را گذاشتن روسری،
و همین باعث ایجاد سردرگمی شده.
واسه همین بعضیا میگن «…لازم نیست سینهات را»
-«اینکه یک تکه پارچهس». -«اینکه همون چادره».
وقتی به حجاب فکر میکنم مسألهم بیشتر قاعدۀ پشتشه،
حیا و فروتنی و صفات شبیه به اینها،
یا اینکه زیادی نامتعارف نباشی.
بنابراین، به نظرم حجاب اونقدرها جنسیتی نیست.
حس میکنم حجاب چیزیه که مردها هم باید به شیوۀ خودشون مورد مداقه قرار بدن.
آره، حرفت کاملاً درسته.
یک مرد نباید من را برانداز کنه.
فکر میکنم حجاب جلوی همین نگاه را میگیره.
مثلاً، بدون حجاب،
نمرۀ جذابیت ظاهری من راحت ۸ از ۱۰ئه.
و با حجاب، امتیازم تا ۲ پایین میاد.
پس به نظرم کارش را خوب انجام میده.
وقتی زشتترم میکنه
حسم میگه «کارت درسته حجاب»
به نظرم باید ابتدای بحث اشاره میکردیم که اسلام دیکتهکنندۀ این چیزها نیست.
-این رسماً کار فرهنگ مسلمینه. -دقیقاً، آره، کاملاً درسته.
راجع به نحوۀ پوشیدن حجابم صدق میکنه.
مثلاً این مدلی که من حجاب سر کردم
برای خیلیها کاملاً غیر قابل قبوله.
مثلاً میگن: «وای خدا، «.چونۀ کوچولوت هم که دیده میشه
-شلوار هم نباید بپوشی. -آره، آره، شلوارم نباید بپوشم.
دیگه به چانه هم گیر میدن؟
بله، پلیس امر به معروف رسماً واسه هر چیزی میاد سراغت.
-میتونیم تا ابد سوسکی راجع بهش حرف بزنیم. -آره.
ولی خدایی چونه آخه!
[مصاحبهکننده]: تا حالا بابت نپوشیدن حجاب مورد قضاوت زنان محجبه قرار گرفتی؟آره راستش، توسط خواهرم.
موهام را جمع میکردم بالا،
گوجهای میبستمش.
خواهرم داشت تو جامعۀ مسلمین پشت سرم حرف میزد.
میگفت: «خواهرم دلهدیوونهس، «.اون یه جندهس
بعد من با خودم میگفتم «!خب، تو هم داستانهایی داری»
آخه این چه رفتار مسخرهایه؟
[مصاحبهکننده]: استانداردهای وقار برای زنان سفتوسختتر از استانداردهای مردانه.میشه بدوم؟
از کجا شروع کنم؟
از کجا شروع کنم؟
بیاین راجع به این صحبت کنیم که پسرها میتونن برن کلوپگردی،
مشروب بخورن، برن دوستدختر بگیرن و هیچکدام اینها هم اشکالی نداره!
هیچکسم خم به ابرو نمیاره.
ولی اگر دخترها بخوان همون کار را بکنین
-میشه پیراهن عثمان. -آخه بایده! باید زندگی را تجربه کنن!
«آره، «چی میشه زندگی را تجربه کنن؟
«باید این چیزها قبل ازدواج از سرشون بیفته». -آره، آره.
هیچکس برنمیگرده بگه: «…با اون پسره عروسی نکنیا، چون»
-آفرین. -دقیقاً همینطوره.
تو پاساژ چشمشون به یک دختری میفته که داره با مغازهدار مکالمه میکنه،
بعد مادرِ فلانی دختره را جایی میبینه و به بقیه میگه:
«!یهوقت کسی نره خواستگاری اون دختره»
-کارش تمومه. -رفت تو لیست سیاه.
«!تو پاساژ با یه پسره دیدمش»
تا حالا نشده برم کامنتهای زیر عکس یک پسر را بخونم
و ببینم کسی جنده یا هرزه خطابش کنه،
یا بهش بگه «به خاطر «لباسی که پوشیدی میری جهنم!
«یا بهش بگه «قوزک پات نمایانه.
سر همین قضیۀ سادۀ نحوۀ پوشش
دردسرهای ما چندین برابر مردهاست.
-دوست دارم نظر اونها را هم بدونم. -آره، منم همینطور.
من کاملاً مخالفم
چون این بیشتر یک قضیۀ فرهنگیه.
به نظرم سؤالشون را خیلی تحتاللفظی برداشت کردم
و با اسلام تطبیقش دادم.
فکر نمیکنم اسلام لزوماً آزادی بیشتری به پسرها داده باشه.
و دست آخر هم، اگر قراره برن خوش بگذرونن،
اگر قراره بهترین زندگیشون را متجلی کنن، به خودشون مربوطه.
خداوند قاضی نهاییه.
به من هیچ ربطی نداره.
خودم را قاطیش نمیکنم. و بیشتر به نظرم فرهنگیه تا مذهبی.
-درسته. -واسه همینه که ۱۰۰٪ مخالفم.
ولی اگر بحث فرهنگی باشه، تا شب در خدمتتون هستم!
-آره، آره. -من باهات موافقم.
فکر نمیکنم موضوع مذهبی باشه.
-بعد فرهنگیش مد نظرم بود. -آها، من کاملاً مذهبی در نظرش گرفتم.
فکر میکنم تاریخ سراسر پدرسالارانه بوده.
-البته. -بخشهایی از خودِ دین هم هست
که در برخورد با مرد و زن متفاوته،
اونم به طریقی که به نظر میرسه علتش
اینه که مردها گویندۀ این حرفها هستن.
مردم میگن پیامبر زن نداشتیم.
من همچین هم مطمئن نیستم. نمیدونم واقعاً!
ممکنه پیامبران زنی هم بوده باشن که هیچوقت داستانشون روایت نشده.
درکی که ما انسانها از دین داریم
کاملاً مبتنی بر این حقیقته
که انسانها تنها راویان این داستانهای مذهبی هستن.
حرف من اینه که چیزهای جنسیتزدۀ زیادی به چشم دیدم،
تا حدی جنسیتزده که به افرادی که در دستهبندیهای دوگانۀ ما جای نگیرن
فرصت عرض اندام هم نمیدیم.
ما دربارۀ افرادی که از سر ترس مسلمان موندن، یا موضوعات مشابه، حرف نمیزنیم.
حس میکنم دلیلش اینه که آدمها میترسن در این باره حرف بزنن
چون میترسن اینجوری خودِ دین را زیر سؤال ببرن.
قبل از سال ۲۰۱۶، فکرش را هم نمیکردم
که به این زودیها حجاب سر کنم.
تو ذهنم میگفتم: «ازدواج میکنم، بچهدار میشم،
و بالأخره تو مقطعی از زندگیم «.یک شالی هم سر میکنم
و فکر میکنم در زمینۀ گفتمان حجاب داشتم به سمت اشتباهی هدایت میشدم.
پوشیدن حجاب پیمانی بین تو و خداست،
سطح دشوارتری از ایمانه.
اما کشمکشی که تجربه میکنیم، بخشی از همین پیمانداریه.
– [مصاحبهکننده] یک فرد غیرمسلمان میتواند حجاب داشته باشد.
شخصاً فکر میکنم، بستگی داره
میدونم که بعضیها، مثل زنان مسیحی اینطور بحث میکنن
که حجاب به طور ضمنی در کتاب مقدس ذکر شده
و اینکه میخوان حجاب داشته باشن
احساس میکنم در اون صورت، هیچ مشکلی نیست
وقتی نوبت به مُد میرسه
یا فقط برای ظاهرش،
احساس میکنم با این مورد مخالفم.
– خب، من فکر میکنم که واقعاً خفنه
اگر یک غیرمسلمان سعی کنه حجاب داشته باشد،
و سعی کنه پوشیده، یا متواضع باشه
فکر میکنم که فوق العاده است، چون به عنوان یک عمل خوب در نظر گرفته شده
و اگر این همون کاریه که میخواهید انجام بدید،
و شاید شما را به اسلام هدایت کنه،
الحمد الله
تو الان بهتر از منی آفرین !
فکر میکنم بیشتر اینطور نگاه میکردم که اگر یک دوست غیرمسلمان داشتم
که میخواست با من مثلاً به مسجد بیاد،
و حجاب به تن میکرد به نظرم قابل قبوله.
آره، محترمانه است.
بله، دقیقاً.
من در واقع این رو بیشتر به عنوان نوعی احترام فرهنگی در نظر میگیرم
در مقابل نوعی از آنِ خودسازی.
فکر میکنم همه میتونیم موافق باشیم که حجاب را نوعی سبک زندگی و فرهنگی تعریف کنیم
پس به این صورت میفهمم،
و فکر میکنم کسی که دوستش را به مسجد میاره…
فکر میکنم این احترام گذاشتنه.
– آره – آره
و نه از آنِ خودسازی، مثل برنامههای نتفلیکس
که حجابشون رو بر میدارن.
نه عزیزم !
به شدت با این مشکل دارم.
چون تمامش به این ایده برمیگرده که ما آزادی نداریم.
ما ۲۴ ساعت هفته داخل گنجه هستیم.
در یک حباب زندگی میکنیم،
نه، نه.
فقط به این دلیل که یک پسر را دوست داری،
حجابت را برای اون برنمیداری
هر محجبهای که در برنامههاشون .هست، حجابش رو برمیداره
– ضمناً، برای پسر سفید پوست.
همیشه سفید. – همیشه پسرای سفیدپوست.
بابا بیخیال.
ما خیلی بیشتر از دختری هستیم که
داخل خونهش زندانی شده،
– دقیقاً. – انگار میخواد بگه.
– گُه به این دین.
– آره – واقعی نیست.
زنان مسلمان همیشه بد بازنمایی میشن.
کاری که ریحانا کرد…
اونجا که برای یک عکس حجاب سرش کرد
– اوه، آره – چون …
– این من رو سرخورده میکنه – یادم میاد
– مشکلی با اون [عکس] نداشتم.
– واقعاً؟
حجاب برای ماست.
– این کاریه که زنان مسلمان میکنن.
چرا ریحانا نباید بتونه؟
– برای من قابل تقدیره.
او به احترام حضور در مسجد حجابش را رعایت کرده
– فقط عکس گرفته ! – غیر محجبهها این کارو میکنن.
– ما این کار را میکنیم – حرف منم همینه
مثلاً من وقتی بخوام روسری میپوشم.
وقتی دلم بخواد با اون ژست میگیرم.
گاهی این کار را میکنم چون بین محجبهها هستم،
وقتی دلم بخواد.
فقط میخوام بگم صرفاً به این دلیل که اونها چنین امتیازی دارن
که میتونن هر وقت خواستن حجاب را بردارن،
.ما نمیتونیم –
– همین الان بهترین نمونه به خاطرم اومد،
میا خلیفه و اون ویدئوی مشهورش،
میدونی! از روی اون [ویدئو] من رو همیشه میا خلیفه صدا میکنن
من رو اینطور صدا میکنن و خوشم نمیاد
تمامش به فتیش کردن و این چیزا بر میگرده،
و انگار مشکلی نداره چون عربه.
اما نه، نه…
مردم واقعاً پیام شخصی بهم دادن
اوه شما چیزی تو مایههای» «میا خلیفه هستی؟
«! منم اینطورم که «نه
میا خلیفه فلان کار را کرد» «…شما هم میتونی
– نه، نه !
این… بدن شریف
برای این نیست که هر کسی ببینه،
برای کسیه که منو دوست داشته باشه
برای کسیه که به من احترام بگذاره،
برای کسیه که انشاءالله باهاش بچهدار میشم.
برای اینه.
برای هیچکدوم از شما نیست.
– [مصاحبهکننده] چه شد که خواستید محجبه باشید؟
– بمبگذاری بوستون به تازگی اتفاق افتاده بود،
و من خیلی جوان بودم،
قرار بود برای گردش علمی به مسجد برم،
و یادمه که مردم خارج مدرسهم هارتوپورت میکردن،
چون به مدرسه اسلامی رفتم،
و اون همه نفرت را میدیدم،
و فهمیدم که اسلام این نیست،
و من باید اون رو نمایندگی کنم
و اولین کاری که میتونستم برای نمایندگی اون انجام بدم
با محجبه شدن شروع میشد.
– [مصاحبهکننده] به خاطر داشتن حجاب اذیت شدهام.
– موارد زیادی وجود داشته.
در مدرسه چندین بار اتفاق افتاد،
بچهها از پشت میاومدن و یکدفعه روسری من را بر میداشتن
«! درش بیار»
– مثل این میمونه که لباس یک نفر را در بیاری.
– دقیقاً! انگار بدون اون، احساس برهنگی کنم،
به شدت احساس شرم کردم.
و فکر میکنم که این درست نیست،
مخصوصاً به این دلیل که باید در این سن کم، باهاش کنار میومدم.
اما ای کاش بیحجاببودن مزیتهای بیشتری نسبت به باحجاب بودن داشت.
اداره امنیت حملونقل در فرودگاهها،
– اوه، آره – من مثل هر دختر دیگهام
– [مروا] راجع به دست چطور؟
– تو را انگشتنگاری کردن؟ – آره، انگشت کوچیکه
– از اون چیزه عبور میکنید و اونها هم اینطوری میگن که:
«میتونیم دستاتون رو ببینیم؟»
و [دستگاه را] روشن میکنن.
میگم: این برا چیه؟
و اونها: «ما دنبال «. باقی مونده بمب هستیم
و من: [متعجب] [فاطمه] به تو گفتن؟ –
– آره – همیشه
[به همین دلیل [… این کار را میکنن.در شهر محافظهکاری که من زندگی میکنم
مردمش آشکارا نژادپرست نیستن،
اونها مهربون نژادپرستن.
– وای خدا
با زنی در خواروبار فروشی روبهرو شدم،
دستم را سمت شیر دراز کرده بودم که گفت
عزیزم، تو الان در آمریکا» .«زندگی میکنی
مجبور نیستی «.اون رو سرت کنی
فکر میکرد به من لطف میکنه.
چیز عجیبیه.
– عقده برتری. – صرفاً جهله.
– عقده برتری.
– مسئله ناجی سفیدپوست.
– آره
– با شنیدن داستانهای شما
احساس میکنم کمی دردناکه،
چون بارها اونها رو شنیدم،
و همیشه یکسان هستن، مثل:
به کشورت برگرد.»
.«اینجا آمریکاست
من هرگز حجاب نداشتم
بنابراین هرگز نمیتونم بگم که این تجربه را درک میکنم
اما شاهدش بودم
– آیا داستانهای ما شما را دلسرد میکنه، مثلاً باعث میشه بترسی که اصلاً امتحانش کنی؟
– نه، من نمیخوام ترس من رو کنترل کنه.
دلیل اینکه حجاب ندارم صرفاً به دلایل شخصیتره
بیشتر از اینکه ناشی از تأثیر جامعه باشه.
– باید صادق باشم
من با حجاب نداشتن احساس مزیت را تجربه کردم.
مردم، ابتدا من را مسلمان نمیبینن
و من تمام عمرم، از ابتدا به عنوان مسلمان دیده شدم.
بعضیا مثلاً میگن
چرا برش میداری؟ و از این حرفها…
گاهی این اتفاق میافته که از همه این حرفها خسته میشی
و میخوای که اصلاً شناخته نشی.
– حجاب قطعاً چالشه،
و خیلی از محجبهها هر روز با حجاب چالش دارن.
و بعد، نفرت از جانب راستگراها را داریم.
ما از درون جامعه مسلمانان نفرت داشتیم.
– افراطیها. – آره، فمینیستهای چپ فوق مترقی
نه همه فمینیستها،
اما میدونید دقیقاً در مورد کیا صحبت میکنم.
و بعد، همه نوع آدم خارج [از جامعه مسلمانها] را داریم که میگن:
برش دار !
و تو هم اینطوری که: «من میخوام»
اما قرار نیست این کارو بکنم، چون
چون برای من مثل اینه که اگر برش دارم،
واقعاً دنبال چی هستم؟
به دنبال راحتیام،
اما من نباید به این چیزها اهمیت بدم.
وقتی بمیرم، هیچکدوم مهم نیست.
– در ادامه نکته شما وقتی من حجاب داشتم
واقعاً دوست داشتم که حجاب داشته باشم
از منظر استانداردهای زیبایی غربی و دوست داشتن تمام اونها
بنابراین وقتی به این فکر میکردم که چه بخوام [حجاب] داشته باشم یا نه
می خوام به نوعی به چیزی که مردم اون رو زیبا میبینن، تن بدم
یا چیزی که مردم عادی میبینن و غیره.
اما حدس میزنم، برای من وقتی حجاب داشتم درک هدفم برام سختتر میشد
چون هرگز اختیار انتخاب حجاب رو نداشتم.
صرفاً پدر و مادرم اون رو روی سرم گذاشتن.
پس با خودم اینطور فکر میکنم که، انگار دارم استراحت میکنم
– چیزی که در موردش گفتی، اینه که
والدینت تو رو در اون وضعیت قرار دادن
خیلی متأسفم که این اتفاق افتاد
چون خیلیها رو از پوشیدنش دلسرد میکنه.
و این درست نیست،
چون من شخصِ خودم هستم.
و این همون چیزیه که حجاب، امکانش رو به من داد.
من فکر میکنم مورد من دقیقاً برعکس شماست.
چون حق انتخاب رو داشتم،
اما امیدوارم روی ایمان خودتون بمونید
و امیدوارم که قوی باشید.
قوی بمونی.
– [مصاحبهکننده] چی باعث شد که حجاب رو برداری؟
– وجود فشار زیاد برای پوشیدنش از طرف مردم،
و فقدان یک تصمیم آگاهانه بر اساس آرمانهای شخص خودت.
من فقط میخواستم یک وضعیت تمیز داشته باشم و خودم بفهمم
که آیا انتخابم اینه،
چون این فرصت رو پیدا نکرده بودم
فکر نمیکنم فرصتی میتونست باشه که بتونم حجابم رو بردارم
من الان در جایی هستم که واقعاً باهاش راحتم.
من همیشه میخوام، به طور کل زنان مسلمان رو عادیسازی کنم،
چون همیشه به زنان مسلمان، به ویژه محجبهها، نگرشی منفی وجود داره
واقعاً مأیوس کننده است .«که میشنوم «مظلوم هستیم
بنابراین، واقعاً برام مهمه که حجاب داشته باشم و به مردم نشون بدم
که ما مردم عادی هستیم
ما مثل دخترای معمولی هستیم
ما فقط به دلیل دینمون حجاب داریم.
– [مصاحبهکننده] حیا در اسلام باید برای قرن ۲۱ بازتعریف شود
– اوه، اوه، من نمیدونم
– [شئام] متشکرم
– [صباح] البته.
این باید به انتخاب سبک زندگی و مواردی از این دست مربوط باشه.
مثلاً تا کی خانمها شروع به کار نکردند؟
– مدت زیادی نگذشته.
– آره، چند دهه پیش،
زندگی در اون زمان خیلی فرق داشت
از نظر فرهنگی، ما باید تغییر کنیم.
اما از نظر دینی،
واقعاً چقدر میتونید تغییر بدید؟
اسلام به زنها [اختیارات] زیادی میده.
به ما این امکان را میده که هر کسی که میخوایم باشیم،
هر طور که میخوایم عمل کنیم،
هر کاری که میخوایم بکنیم،
و درآمد و این چیزا رو برا خودمون رو نگه داریم
حیا صرفاً یک اصطلاح واقعاً خامه.
– کاملاً میفهمم چرا این عقیده رو داری
اما من کاملاً معتقدم که
گیر افتادن در همون طرز فکر
میتونه خیلی زیانآور باشه
من نمیتونم به این معتقد باشم که
اینطوری انجام شده بود، پس ما هم» «. باید به این شیوه ادامه بدیم
– آره
و همچنین فکر میکنم از کشوری به کشور دیگه تغییر میکنه.
من خود هفت سال در سوریه زندگی کردم،
و چیزهایی که اینجا میتونم باهاشون کنار بیام
همون چیزهایی نیستند که اونجا بتونم از پسشون بر بیام.
بنابراین چیزی که از نظر اونها حیا فهمیده میشه
با چیزی که هر دوی ما حیا میدونیم، تفاوت داره
– آره
فکر میکنم که انسانِ درون ما،
گناهکارانِ درون ما،
میخوایم تغییر کنه تا بتونیم کارهای بیشتری انجام بدیم.
فکر میکنم، همه ما تا حدی میخوایم به نحوی جذاب به نظر برسیم.
– آره
و اگر میخواید شیوه جذاب نشون دادن خودتون جنسی باشه، از طرف جنس مخالف
اگر اون رو میخواید، بسیار خوب.
اما من فکر میکنم تا حدی، دقیقاً همینه.
– احساس میکنم خیلی از علمای اسلام
سعی میکنن با این نسل ارتباط برقرار کنن
فکر میکنم مردم فقط سعی میکنن کار را سادهتر کنن،
بر اساس نحوه لباس پوشیدن افراد دیگهای که اینجا هستن.
– آره
– اما همچنان فوق العاده واضحه
و فکر نمیکنم [متقضیات] سالی که در آن زندگی میکنیم باید تغییرش بده.
-من میگم، فکر نمیکنم خیلی واضح باشه.
حتی در قرآن،
تفسیرهای زیادی از هر متن وجود داره.
بنابراین ما دقیقاً نمیدونیم منظور خداوند سبحان تعالی چیست
وقتی میگفت «این و آن را بپوشان»
چون مردم تفاسیر عجیبوغریبی میکردن.
– باید بحث رو از مسائل فیزیکی لباس، اعمال و مراسم دورتر ببریم
و روی سبک زندگی تمرکز کنیم.
– به نظرم باید روی هر دو تمرکز کنیم.
– آره، اما چرا میخوای تغییرش بدی؟
– فکر نمیکنم ما نیازی به بازتعریف حیا داشته باشیم،
چون فکر میکنم حیا، فی نفسه مفهومی منسوخ یا قدیمی نیست،
به نظرم حیا مثل یک راه جامع برای رفتارهای ماست
و به طور مشخص، مثل اعمال مختلفی که برای نشون دادن حیا انجام میدیم
تعریف [حیا] متفاوت بوده،
اما میگم حیا به طور کل
از ابتدای اسلام یا تا کنون همینطور بوده.
[جنت:] الحمداللهماشاء الله انجامش دادیم.
منبع: Jubilee
Video Source: Jubilee. (2021, Jan 24). Does Hijab Oppress These Muslim Women? | Middle Ground [Video file]. YouTube. https://www.youtube.com/watch?v=dUjlMY_Y1Mg
ثبت ديدگاه