جردن پیترسون: مارکسیسم پست‌مدرن و سیاست‌های هویتی

جردن پیترسون یکی از مخالفان عمومی اندیشه‌ها و رویکردهای پست‌مدرن است. به گفته او، ورود اندیشه‌های پسا‌مدرن، ادغام و جایگزینی آن‌ها با ایده‌های مارکسیسم کلاسیک به تولد سیاست‌های هویتی انجامیده است.

پیترسون اظهار می‌کند که این «پست‌مدرن‌های نومارکسیست» اساس تمدن غرب را هدف گرفته‌اند.

ترجمه و زیرنویس:

نوشین دیلمی

‌‌

توضیحات بیشتر:

پست‌مدرنیسم چیست؟

پست‌مدرنیسم جنبش گسترده‌ای است که از اواسط تا اواخر قرن بیستم در فلسفه، هنر، معماری و نقد ادبی شکل گرفت و نقطه عزیمتی از مدرنیسم پدید آورد.

این اصطلاح را ابتدا در سال ۱۹۱۷ «توس رودلف پانویتس» فیلسوف آلمانی برای توصیف «هیچ‌گرایی» به کار برد، سپس در آثار «فدریکو دی انیس» طی سال ۱۹۳۴ در تشریح واکنش نسبت به نوگرایی به کار رفت.

مشهورترین تعریف از پست‌مدرنیسم متعلق به «ژان فرانسوا لیوتار» است که گفته پست‌مدرنیسم همانا تردید و ناباوری درباره فراروایت‌هاست. از این دیدگاه، پست‌مدرنیسم جنبشی چندمنظوره است که نارضایتی خود را از دانش و عقیده‌ای که خود را جهان‌شمول می‌داند، اظهار می‌کند.

برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های پست‌مدرنیسم را می‌توان چنین برشمرد:

۱- بی‏‌اعتباری فراروایت:

لیوتار پست‌مدرنیسم را در رد فرا‌روایت‌ها، که ادعای جهان‌شمولی، عام و فراگیر بودن دارند، خلاصه می‌کند. او می‌گوید: «بیایید به جنگ جامعیت‌ها برویم و تفاوت‌ها را فعال کنیم.» لیوتار روایت‌های محلی‌تر و کوچک‌تر را بر فراروایت‌ها یا روایت‌های فراگیر نوگرایی ترجیح می‌دهد.

۲-تکثرگرایی و نفی وحدت:

از دید لیوتار، دانش پسامدرن با نفی فراروایت‌ها و تاکید بر ناهمگنی بازی‌های زبانی گفتمان‌های علمی، حساسیت ما را به تفاوت‌ها پرورش می‌دهد و توان ما را در تحمل تفاوت‌ها و وفاق‌ناپذیری‌ها تقویت می‌کند.

۳- مخالفت با تسلط فرهنگ غالب:

پست‌مدرنیسم بر اساس اعتقاد به کثرت‌گرایی بر چندگانگی فرهنگ‌ها، قومیت، نژاد، جنسیت و حتی خرد تاکید می‌ورزد.

۵-نفی توسعه و پیشرفت:

بر این اساس، پست‌مدرنیسم به انکار مقوله‌ای با عنوان «پیشرفت و تکامل» می‌پردازد. در این دیدگاه هرچه هست تغییر است و نمی‌توان از مقولاتی چون «پیشرفت» یا «پسرفت» صحبت کرد آن هم به این دلیل که ملاکی برای قضاوتِ اینکه یک حالت از حالت دیگر ارجح یا پست‌تر است وجود ندارد.

۶ – نفی جهان همگن:

پسامدرنیسم جهان را عالمی ناهمگن و نامتجانس برساخته از تأویل‌ها و تعبیرهایی می‌داند که در آن معرفت و حقیقت اموری امکانی هستند و از این رو قطعیت‌ناپذیرند.

۷ – مرکزیت‌زدایی از جامعه:

یعنی ساختارهای اجتماعی طی فرایندهایی که در مکان و فضا صورت می‌گیرد ساخته می‌شود و به گونه‌ای علّی تعیین نمی‌شوند. هیچ نهاد مرکزی‌، مثلاً دولت، و هیچ معنایی، مثلاً حقیقت، وجود ندارد که جنبه‌های مختلف زندگی اجتماعی در موضعی ثابت حول آن سازمان یابند.

سیاست‌های هویتی چیست؟

سیاست‌های هویتی، رویکردی سیاسی است که بر اساس آن مردم یک نژاد، دین، جنسیت، پیشینه و طبقه اجتماعی یا دیگر فاکتورها مولد نقشه‌ها و طرح‌های سیاسی می‌شوند که برمبنای این هویت‌ها استوار شده است. (Milstein, 2020) این اصطلاح به شیوه‌های متنوعی برای توصیف پدیده‌هایی نظیر چندفرهنگ‌گرایی، جنبش زنان، حقوق مدنی، جنبش‌های حقوق هم‌جنس‌گرایان و همچنین جنبش‌های منطقه‌ای جدایی‌طلب استفاده شده است. (Bernstein, 2005)

برای مطالعه عمیق‌تر:

پست‌مدرنیسم یا پسامدرنیته موضعی فکری یا سبکی خطابی است که به تردید روی آنچه کلان‌روایت‌های مدرن می‌نامد، مخالفت با قطعیت شناختی یا ثبات معنا، و تأکید روی نقش ایدئولوژی در حذف نظام‌های قدرت سیاسی- اجتماعی شناخته می‌شود. (نک. به Nuyen, 1992؛ Torfing, 1999؛ Aylesworth, 2015؛ و Duignan, 2016)

در اندیشه‌های پست‌مدرن ادعای دسترسی و شناخت واقعیت عینی با نام واقع‌گرایی ساده‌لوحانه (Bryant, 2004)، و با جلب توجه به وضعی بودن طبیعت دانش درون گفتمان‌های خاص تاریخی، سیاسی و فرهنگی، مردود شناخته می‌شود. بنابر این، چشم‌انداز پست‌مدرن با خودارجاعی، نسبی‌گرایی معرفتی، نسبی‌گرایی اخلاقی، تکثرگرایی، کنایه، وارونه‌گویی، بی‌احترامی و التقاط شناخته می‌شود. (Duignan, 2016)؛ اندیشه‌های پست‌مدرن مخالف «اعتبار جهان‌شمول» مواضع دوگانه (صدق و کذب)، هویت ثابت، سلسله مراتب و دسته‌بندی‌ها هستند. (نک. به Bauman, 1992؛ همچنین به اینجا)

پست‌مدرنیسم که در ابتدا به‌عنوان حالتی از نقد ادبی ظهور کرد، در اواسط سده بیستم به مثابه نفی مدرنیسم توسعه یافت. (نک. به Lyotard, 1989؛ Andrea 2012؛ و اینجا) اندیشه‌های پست‌مدرن به‌طور خاص به مباحث شالوده‌شکنی و پساساختارگرایی مربوط است. (Duignan, 2016)

آیا پست‌مدرنیسم قابل تعریف است؟

اینکه پست‌مدرنیسم (پسامدرنیسم) غیرقابل تعریف است، سخنی پرواضح است. با این وجود، پست‌مدرنیسم را می‌توان مجموعه‌ای از ورزه‌های انتقادی، استراتژیک و خطابی توصیف کرد که از مفاهیمی نظیر تفاوت (دیفرانس)، تکرار، رد (اثر)، وانموده، و واقعیت‌حاد برای بی‌ثبات کردن مفاهیم دیگری نظیر حضور، هویت، پیشرفت تاریخی، قطعیت معرفتی و یک‌صدایی معنا استفاده می‌کند.

اصطلاح «پست مدرنیسم» نخستین بار در سال ۱۹۷۹ با انتشار کتاب «شرایط پست مدرن» به قلم ژان فرانسوا لیوتار وارد فرهنگ لغات فلسفی شد. فلاسفه اصطلاحاً پست‌مدرن فرانسوی، از جمله میشل فوکو، ژاک دریدا و ژان فرانسوا لیوتار بیشتر درگیر مفاهیمی بودند که طی انقلاب ساختارگرایی در دهه ۱۹۵۰ پاریس و اوایل دهه ۶۰ مطرح شده بودند، از جمله خوانش ساختارگرا از مارکس و فروید. به همین دلیل این متفکران را اغلب «پساساختارگرا» می‌نامند.

این متفکران رویدادهای مه ۱۹۶۸ را لحظه حوضه آبریز برای اندیشه مدرن و نهادهایش، خصوصاً دانشگاه‌ها می‌دانند. در مقابل، اندیشمندان اصطلاحاً پست‌مدرن ایتالیایی، بیشتر روی سنت زیبایی‌شناختی و خطابی تمرکز کرده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به جامباتیستا ویکو و بندیتو کروچه اشاره کرد. این اندیشمندان بیشتر روی امر تاریخی تأکید می‌کنند و هیچ علاقه‌ای به رویداد انقلابی ندارند. در عوض، آن‌ها به‌جای ضداستراتژی‌ها و شکاف‌های گفتمانی روی تداوم، روایت و تمایز تأکید دارند. با این وجود، هیچ یک از این دو دسته از اندیشمندان، اظهار نمی‌کنند پست‌مدرنیسم حمله‌ای به مدرنیته یا گسستی کامل از آن است. آن‌ها معتقدند تفاوت‌های مدرنیته درون خودِ مدرنیته وجود دارد و پست‌مدرنیسم تداوم اندیشه مدرن، در حالتی دیگر است.

اما اندیشه‌های پست‌مدرن، بدون مخالفان جدی نبوده است. یکی از شاخص‌ترین مخالفان پست‌مدرنیسم، یورگن هابرماس نام دارد. فیلسوفی که نامش با مکتب فرانکفورت گره خورده است. هابرماس معتقد است که پست‌مدرنیسم با ارجاع به خود، خودش را نقض می‌کند. او متذکر می‌شود که پست‌مدرنیست‌ها مفاهیمی را پیش‌فرض می‌گیرند که از سوی دیگر به‌دنبال نقض‌شان هستند. مفاهیمی نظیر آزادی، سوژگی یا خلاقیت. او معتقد است پست‌مدرنیست‌ها از استراتژی‌هایی که آوانگارد هنری سده‌های نوزدهم و بیستم به کار می‌بستند، استفاده خطابی می‌کنند، آوانگاردی که وجودش تنها به این دلیل است که مدرنیته ارزش‌های هنری را در ابتدا از علم و سیاست جدا می‌کند. از این منظر، پست‌مدرنیسم نوعی زیباسازی نامشروع دانش و گفتمان عمومی است. هابرماس، در مقابل تلاش می‌کند که خرد مدرن را احیا کند، خرد مدرن به مثابه نظامی از قواعد رویه‌ای برای رسیدن به اجماع و توافق در میان سوژه‌هایِ درحال تعامل. مادامی که پست‌مدرنیسم بازی‌گوشی هنری و براندازی را در علم و سیاست دنبال می‌کند، در مقابل هابرماس مدافع مدرنیته‌ای است که به‌جای خود-دگرگونی، سمت تکامل حرکت می‌کند (نک. Aylesworth, 2015).

افزون بر این، ورود اندیشه‌های پست‌مدرن در ایالات متحده، و نحوه پذیرش و یا مواجهه با آن‌ها اشکال دیگری پیدا کرده است. الن بلوم، فیلسوف امریکایی، و نویسنده کتاب «بسته‌شدن ذهن امریکایی»، با اشاره ضمنی اندیشه‌های پست‌مدرن، شیفتگی مضاعف آن‌ها به ایده نسبی‌گرایی را به مذهبی جدید تشبیه می‌کند که به‌شدت دچار نقصان در بازاندیشی است (Bornstein, 2014). بلوم معتقد است، نسبی‌گرایی بسیاری از دانشجویان و اساتید دانشگاه را قانع کرده است که حقیقت مطلق غیرقابل شناخت است، و این منجر به ضعف اندیشه در دانشگاه‌ها و کند شدن تأثیر مثبت آن‌ها روی جامعه گشته است. (نک. ‌Bloom, 1988)

یا فرانک لنتریشیا، منتقد ادبی امریکایی، با اشاره به اهمیت رابطه قدرت و حقیقت در اندیشه‌های پست‌مدرن می‌نویسد: «پست‌مدرنیسم به دنبال یافتن بنیان و شرایط حقیقت نیست، بلکه در پی اعمال قدرت به‌منظور دگرگونی اجتماعی است. استادان پست‌مدرن نیز می‌کوشند به دانشجویان کمک کنند تا وحشت‌های سیاسی اطرافشان را بیابند، با آن‌ها مقابله کرده و علیه آن‌ها دست‌‌به‌کار شوند. (نک. به Lentricchia, 1983)

پست‌مدرنیسم از سوی نویسندگان دیگر به تاریک‌اندیشی، ترک خردگرایی روشنگری و اشتیاق علمی، و عدم افزودن هیچ چیز به دانش تحلیلی یا تجربی انتقاد شده است. (برای مثال نک. به Hicks, 2011؛ Brown, 2013؛ Edward 1994؛ Collinicos, 1989؛ Devigne, 1994؛ Sokal & Bricmont, 1999).

در ایران نیز می‌توان یکی از ریشه‌های عمده طرح ایده «علم بومی» را که در اشکال افراطی به طرح بحث درباره علومی نظیر ریاضی و فیزیک اسلامی انجامید، در ورود و ترجمه اندیشه‌های پسامدرن رهگیری کرد (نک. علیزاده، ۱۳۹۲).

منابع:

علیزاده، توحید (۱۳۹۲)، «علت‌های جامعه‌شناختی بومی‌سازی علوم اجتماعی در ایران»، ماهنامه علوم اجتماعی، ش ۶۹، آذر.

Aylesworth, Gary. (2015). “Postmodernism”, The Stanford Encyclopedia of Philosophy (Spring 2015 Edition), Edward N. Zalta (ed.), URL = <https://plato.stanford.edu/archives/spr2015/entries/postmodernism/>

Bauman, Zygmunt (1992). Intimations of postmodernity. London New York: Routledge. p. 26. ISBN 978-0-415-06750-8.

Bernstein, Mary (2005). “Identity Politics”. Annual Review of Sociology. Annual Reviews. 31: 47–۷۴.

Bloom, Allan (1988). The closing of the American mind. New York: Simon and Schuster.

Botz-Bornstein (2014). Believers and Secularists: “Postmodernism,” Relativism, and Fake Reasoning. In Cultura. International Journal of Philosophy of Culture and Axiology 11(2)/2014: 183–۱۹۸.

Brown, Callum (2013). Postmodernism for historians. London: Routledge. ISBN 978-1-315-83610-2.

Bruner, Edward M. (1994). “Abraham Lincoln as Authentic Reproduction: A Critique of Postmodernism” (PDF). American Anthropologist. 96 (2): 397–۴۱۵. doi:10.1525/aa.1994.96.2.02a00070. JSTOR 681680. S2CID 161259515. Archived from the original (PDF) on 27 February 2020.

Bryant, Ian; Rennie Johnston; Robin Usher (2004). Adult Education and the Postmodern Challenge: Learning Beyond the Limits. Routledge. p. 203.

Callinicos, Alex (1989). Against postmodernism : a marxist critique. Cambridge: Polity Press. ISBN 0-7456-0614-8.

Devigne, Robert (1994). “Introduction”. Recasting conservatism : Oakeshott, Strauss, and the response to postmodernism. New Haven, Connecticut: Yale University Press. ISBN 0-300-06868-9.

Duignan, Brian.(2016). “Postmodernism”. Britannica.com. Retrieved 24 April 2016.

Hatch, Mary (2013). Organization theory : modern, symbolic, and postmodern perspectives. Oxford: Oxford University Press. ISBN 978-0-19-964037-9.

Hicks, Stephen (2011). Explaining postmodernism : skepticism and socialism from Rousseau to Foucault. Roscoe, Illinois: Ockham’s Razor Publishing. ISBN 978-0-9832584-0-7.

Hutcheon, Linda (2002). The politics of postmodernism. London New York: Routledge. ISBN 978-0-203-42605-0.

Lentricchia, Frank (1983). Criticism and social change. The University of Chicago Press.

Lyotard, Jean-François (1989). The Lyotard reader. Oxford, UK / Cambridge, Massachusetts: Blackwell. ISBN 0-631-16339-5.

Milstein, T. & Castro-Sotomayor, J. (2020). Routledge Handbook of Ecocultural Identity. London, UK: Routledge. https://doi.org/10.4324/9781351068840

Mura, Andrea (2012). “The Symbolic Function of Transmodernity”. Language and Psychoanalysis. 1 (1): 68–۸۷. doi:10.7565/landp.2012.0005.

Nuyen, A.T. (1992). The Role of Rhetorical Devices in Postmodernist Discourse. Philosophy & Rhetoric, pp.183–۱۹۴.

Sokal, Alan; Bricmont, Jean (۱۹۹۹). Intellectual impostures : postmodern philosophers’ abuse of science. London: Profile. ISBN ۱-۸۶۱۹۷-۱۲۴-۹.

Torfing, Jacob (1999). New theories of discourse : Laclau, Mouffe, and Z̆iz̆ek. Oxford, UK Malden, Mass: Blackwell Publishers. ISBN 0-631-19557-2.

Video Source: Ruminate. (2017, July 07). Postmodernism and Cultural Marxism | Jordan B Peterson. [Video file]. YouTube. https://www.youtube.com/watch?v=wLoG9zBvvLQ

جردن پیترسون

برای خرید مستند ۴ ساعته ی اژدهایان، هیولاها و مردان از جردن پیترسون کلیک کنید.

مطالب مرتبط با جردن پیترسون

2023-01-09T08:53:59+03:30بدون ديدگاه

ثبت ديدگاه

برگشت به بالا