جردن پیترسون: شکاف طبقاتی و تشدید خشونت
نابرابری، پدیدهای اجتناب ناپذیر، جهانی و حتی گاهی مثبت است. اما نابرابری میتواند به راحتی از کنترل خارج شده و به تمرکز ثروت در دست تعداد اندکی از افراد بینجامد (قانون پارتو). در چنین شرایطی، تمایل افراد به خشونت به طرز فزایندهای رشد میکند و جوامع هر چه بیشتر در معرض سقوط قرار میگیرند. ضریب جینی، شاخصی است که میتواند به ما در دنبالکردن این نابرابری و پیشبینی میزان خشونت در جامعه کمک کند.
جردن پیترسن، روانشناس و استاد سابق دانشگاه تورنتو، در این ویدیو درباره نسبت بین جرم و جنایت با ضریب جینی که نمایانگر میزان شکاف طبقاتی یک جامعه است، توضیح میدهد.
جردن پیترسون: شکاف طبقاتی و تشدید خشونت (متن ویدئو)
ضریب جینی شاخصی است که میتوانید آن را محاسبه کنید. ضریب جینی عددی است که نشان میدهد در یک منطقه جغرافیایی معین چقدر نابرابری در توزیع درآمد وجود دارد؛ بنابراین میتوانید ضریب جینی را برای یک خیابان، یک منطقه از شهر، یک شهر، یک استان، یا یک کشور محاسبه کنید.
میتوانید در تمام این سطوح این کار را انجام دهید […] شنیدهاید که فقر، موجب جرم و جنایت میشود. این یک ایده کلاسیک چپگرا، اشتباه است. عمیقاً اشتباه است. بدون تردید. از قبل ثابت شده آنچه باعث جرم و جنایت میشود، مخصوصاً جرمهای خشونتآمیز، فقر نسبی است و فقر نسبی بههیچوجه با فقر مطلق یکسان نیست.
فقر یعنی زمانی که چیزی برای خوردن ندارید. فقر نسبی یعنی وقتی که میبینید ماشین همسایهتان از ماشین شما خیلی بهتر است. فقر نسبی در آمریکا زیاد است و تا حدی هم فقر مطلق وجود دارد. اما همان فقر مطلق در آمریکا هیچ شباهتی به فقر مطلق در مکانهایی نظیر هند یا آفریقای سیاه ندارد. جایی که فقر مطلق است؛ یعنی هیچچیزی ندارید.
نکته بسیار جالب درباره ضریب جینی این است که اگر به جاهایی بروید که تقریباً همه طبق استانداردهای ملی فقیر هستند، فکر میکنم داکوتای جنوبی که اغلب بهعنوان نمونه استفاده میشد یا شاید یکی از استانهای ساحلی مانند نیوفاندلند، جایی که میانگین درآمد پایین است؛ اما توزیع بسیار یکدستی وجود دارد. تقریباً هیچ جرم و جنایتی نیست و اگر به مکانهایی بروید که همه پولدار هستند، باز هم هیچ جنایتی نیست.
اما اگر به مناطقی بروید که بخشی از مردم فقیر، بخشی تقریباً مرفه و بخشی پولدار باشند و [نمودار] توزیع، شیب کاملاً تندی داشته باشد، آنوقت میزان رفتارهای خشونتآمیز بین مردان جوان و معمولاً بین گروه قومی خودشان به شکل کنترلناپذیری بالا میرود و به نظر دلیلش این است که اگر شیب سلسلهمراتب قدرت خیلی زیاد باشد، مردان جوان با شرکت در بازی اجتماعی متعارف، شانسی برای کسب قدرت نخواهند داشت.
در نتیجه به خشونت رو میآورند تا جایگاه خودشان را در جهان کسب کنند. جواب هم میدهد. مسئله همین است. راجع به آن اشتباه نکنید. اگر جایی به دنبال موقعیت میگردید که کسب موقعیت دشوار است و شما بدجنسترین و سرسختترین فرد بین کسانی باشید که آنها هم مثل شما پول زیادی ندارند. آنوقت میتوانید از چنین موقعیتی سود ببرید. جواب میدهد.
دانشجو: ازآنجاکه میزان جرایم خشونتآمیز در آمریکا از کانادا بیشتر است، این میتواند بخشی از دلیلش باشد؟
پیترسون: البته! برای این مسئله میتوانید استدلال محافظهکارانهای را مطرح کنید. محافظهکاران بسیار مخالف توزیع درآمد هستند و میدانیم این به دلیل افرادی است که خواهان [لحاظکردن] فاکتور استقلال مردان هستند. نمیخواهند منابع رو با کسانی تقسیم کنند که در پایین سلسلهمراتب قدرت قرار دارند.
زیرا میخواهند که آنها در پایین سلسلهمراتب قدرت باقی بمانند. میخواهند بین افراد بالا و پایین تفاوتی وجود داشته باشد تا بتوانند خودشان بالا باشند و این جذابیت نسبی آنها را افزایش میدهد. بازی کاملاً منطقی است.
آنها فرض میکنند که «قوانین بازی مشخص است و هر مردی میتواند بیاید و تلاشش را بکند. برنده میبرد و بازنده میبازد. همینی هست که هست! از من نخواه که درستش کنم، چون نمیخواهم. بهعلاوه، تلاش برای درستکردنش را ناخوشایند میدانم.» فراتر از آن، چون این یک مسئله اخلاقی است و صرفاً مسئلهای فکری نیست.
پس با وجود این، میتوانید از دیدگاه محافظهکارانه استدلال کنید؛ مخصوصاً دررابطهبا باور به سنتگرایی مذهبی و تمایل به حفظ ثبات اجتماعی. نباید بگذارید توزیع درآمد بیش از حد نابرابر بشود. یکی از کارهای بزرگی که جامعه شما باید انجام دهد این است که اطمینان حاصل کند این مسئله از کنترل خارج نخواهد شد.
چون این تمایل وجود دارد که چیزها از کنترل خارج شوند و به سمتی بروند که افراد کمی مالک همه چیز باشند و تقریباً بقیه افراد، هیچچیزی نداشته باشند. این به نحوی، پیامد طبیعی پیشرفت اقتصادی است که در واقع مارکس به آن اشاره کرده است. هرچند یک ایتالیایی هم به نام پارتو تقریباً در همان زمان و به نظرم، با شفافیت مفهومی خیلی بیشتر به آن پی برده بود.
اما هر چه اجازه دهید که جامعهتان بیشتر نابرابر شود. احتمال مرگ با علل خشونتآمیز هم بالاتر میرود! اما به شما میگویم چرا مردان میخواهند در سلسلهمراتب قدرت بالا بروند.
زیرا به این شکل میتوانند به زنان دسترسی پیدا کنند. بااینحال، این مسئله تفاوتهای فردی را در تعیین اینکه چه کسی قرار است خشن باشد، حذف نمیکند، زیرا با افزایش فشار ضریب جینی مردان بیشتر پرخاشگر – مردانی که بهصورت طبیعی پرخاشگری بیشتری دارند – پیش از بقیه خشونت نشان میدهند، بنابراین میتوانید تصور کنید که به نحوی این مسئله به آستانه تحمل مربوط است.
همچنین باید به شما بگویم که ارتباط بین ضریب جینی با قتل مردان به دست مردان، چیزی حدود ۰.۲ یا ۰.۳ نیست، اگر چنین چیزی را همراه باشخصیت پیشبینی میکردید، چنین عددی به دست میآمد؛ این مقدار حدود ۰.۸ یا ۰.۹. همه چیز را میبلعد! همین توضیح اثر بسیار بزرگی است، آنقدر بزرگ که اساساً میتوانید بگویید، خب این مسئله را کشف کردیم.
هرچند روانشناسان هرگز وقتی چیزی را کشف میکنند متوجه نمیشوند و تا ابد به آزمایش مجدد ادامه میدهند زیرا نمیدانیم چطور باید پایانی برای دانشمان تعیین کنیم؛ ولی اگر دادههای ضریب جینی و خشونت را نپذیری بهتر است تمام علوم اجتماعی دیگر را هم دور بریزی، چون اثرش به طرز باورنکردنی قدرتمند است.
دانشجو: این اطلاعات از چه منطقه جغرافیایی بهدستآمده؟
پیترسون: میتوانید در هر سطحی از پژوهش انجامش بدهید. میتوانید روی بخش، شهر، استان و یا کشور انجامش بدهید؛ در تمام این سطوح صدق میکند.
دانشجو: و در تمام این سطوح میزان خشونت را پیشبینی میکند؟
پیترسون: قطعاً! سؤال بسیار خوبی است. مطالعات پیچیده روششناسانه دقیقاً همین کار را انجام دادند تا مطمئن شوند که واقعاً همین پدیده است؛ نه عوامل دیگری که ممکن است در آن منطقه جغرافیایی خاص نقش داشته باشند؛ بنابراین، کشورها با ضریب جینی بالاتر بیشتر مستعد خشونت هستند و شهرهای با ضریب جینی بالاتر از میانگین آن کشور هم به طور متوسط بیشتر مستعد خشونت هستند. این یافتهای بسیار قدرتمند است.
ثبت ديدگاه