شما سیستمی را ایجاد نکردهاید که فاصله روانی که با آن مواجه میشوید در واقع، در سطح مناسبی باشد. بفهمید که پیامدهای تصمیم شما روی افراد واقعی تأثیر میگذارد. پس از این نظر، نمیتوان سایکوپتها (بیماران روانی) را اصلاح کرد. مهم نیست که یک سایکوپت چقدر کسی را میشناسد، چون او برایش هیچ اهمیتی ندارد. پس اگر سایکوپتی دارید که مسئولیت دست اوست فاصله روانی، مشکلی را حل نمیکند. اگر به مقام رهبری برسید، برای دیگران این یک عنصر کلیدی است که از عملکرد بهتر شما، اطمینان حاصل کنند.
ویژگیهای «سه گانه تاریک» واقعاً جالب هستند، زیرا میتوانید آنها را به این سه بخش تقسیم کنید که عبارتند از: ماکیاولیسم، نارسیسیسم (خودشیفتگی)، و سایکوپاتی (بیماری روانی) این صفات میتوانند در سطوح بالا به صورت جداگانه رخ دهند پس شما میتوانید فردی باشید که نسبت به بقیه مردم ماکیاولیستتر باشد میتوانید خودشیفتهتر باشید و یافتههای واقعاً جالبی نشان میدهد که میتوانید آنها را در انزوا کنترل کنید.
بنابراین ماکیاولیستها در کسب قدرت بهتر هستند. آنها در کسب قدرت بهتر عمل میکنند، زیرا متفکران استراتژیکی هستند. آنها افرادی هستند که نقشه بازی دارند، به این فکر میکنند که «چگونه میتوانم به هدفم برسم؟» و اگر منضبط باشند، میتوانند انگیزههای ناگهانی خود را کنترل کنند. میتوانند به آینده فکر کنند، میتوانند استراتژی داشته باشند. بنابراین ماکیاولیسم احتمالاً به تنهایی برای کسب قدرت مفید است.
نارسیسیستها (یا خودشیفتهها) نیز متفاوتاند. نارسیسیستها، اگر به تنهایی پدیدار شوند، در واقع میتوانند به شما کمک کنند درآمدتان را افزایش دهید، و دلیلش این است که با آنچه دیگران در مورد آنها فکر میکنند هماهنگ هستند. پیشرفت در سلسلهمراتب، اغلب به میزان علاقه دیگر افراد بستگی دارد. نارسیسیستها در ایجاد علاقه مردم به خودشان خوب عمل میکنند.
شواهد نشان میدهد که نارسیسیسم به تنهایی میتواند برای بهبود دستمزد شما مفید باشد، اگرچه ممکن است بهترین چیز برای تصمیمگیری خوب نباشند، چون شما دیدگاهی نادری در مورد مهمترین مسائل دارید و برای نارسیسیستها مهمترین چیز، خودشان هستند.
سایکوپتی (psychopathy)، به تنهایی، بدون مؤلفه ماکیاولیستی و نارسیسیستی، منطقاً کمیاب است. سایکوپتها تمایل به همبستگی دارند. اما افرادی که فقط سایکوپت هستند، بیشتر تکانشی رفتار میکنند و بیشتر از دیگران تمایل به خطر کردن دارند.
در نتیجه، شما تعداد زیادی سایکوپت ناموفق دارید. کسانی که موفق میشوند و زنده میمانند. آنها در استفاده از قدرت خوب نیستند، اما اغلب در کسب آن بسیار خوب عمل میکنند، زیرا تشنه قدرتاند؛ بنابراین یک سایکوپت محض کسی نیست که شما بخواهید مسئول شرکتی باشد.
داشتن کسی که فقط ماکیاولیست یا فقط نارسیسیست باشد، بد نیست. اما در اکثر موارد اگر امتیاز سایکوپتی بالایی داشته باشید، معمولاً سطح بسیار بالایی از نارسیسیسم و ماکیاولیسم نیز دارید. در حالی که این موارد را میتوان به طور مستقل مطالعه کرد، حوزههای قدرت که بیشتر به آنها علاقهمندیم، تمایل به تجمع حول محورهای «سهگانه تاریک» دارند. با توجه به پژوهشهای مختلف، سایکوپتها بین چهار تا صد برابر بیشتر از بقیه، در موقعیتهای قدرت حضور دارند.
ما به طور مشخص کاملاً اشتباه کردهایم. ما سیستمهایی را طراحی کردهایم که کار موثری در غربال کردن این افراد یا حذف آنها پس از کسب قدرت انجام نمیدهند. در نتیجه، ما افرادی را در قدرت داریم که با نسبت بسیار بالاتری از عموم مردم، صلاحیت حضور در آنجا را ندارند.
بنابراین من کاملاً به دموکراسی اعتقاد دارم، به این معنی که فکر میکنم انتخابات ضروری است و بخش پویایی در انتخاب رهبران است. فکر میکنم برای بهبود عملکرد آنها، کارهایی میتوانیم انجام دهیم؛ هم در فرآیند بررسی و هم پس از به قدرت رسیدن شخص؛ بنابراین، اولین چیزی که به نظرم باید داشته باشیم نوعی نظارت روانشناختی در مشاغل برتر است.
فکر میکنم باید این انتظار وجود داشته باشد که افرادی که قرار است کنترل سلاحهای هستهای را به دست بگیرند – سلاحهایی که میتوانند عملاً گونه ما را محو کنند – حداقل باید تحت آزمون روانشناختی قرار بگیرند.
کاش سؤال معینی بود تا از افرادی که میخواستند قدرت زیادی را به دست بگیرند، پرسیده میشد، و آن پرسش این است: چه چیزی باعث میشد که دیگر فکر نکنید که حضورتان در قدرت ضرورتی دارد؟ به عبارت دیگر، چه هدفی است که میخواهید با قدرتتان به آن برسید، که در صورت رسیدن به آن، فکر کنید زمان کناره گیری فرا رسیده است؟
اینطور نیست که فقط به آزمونهای روانشناسی فکر کنیم، باید ارزیابیهای روانشناختیِ کمتر علمی را نیز انجام بدهیم، [این ارزیابیها] از طریق پرسشهایی انجام میشود که تلاش میکنند به علت اصلی میل شخص به قدرت پی ببرند افشای کسانی که تشنه قدرت هستند یا به دلایل اشتباهی در قدرتاند.
پس ایده این است که شما باید به دقت در مورد نظارت بر افرادی که به دنبال قدرت هستند، فکر کنید. باید آزمونهای روانشناختی برای بالاترین سطوح قدرت داشته باشید، و همچنین باید از افراد سؤالاتی بپرسید که نشان دهد آیا هدفشان قدرت است یا برای خودشان تلاش میکنند؟ و اغلب مواقع، آدمها برای خودشان درگیر این موضوع میشوند. و آزمایشهای روانشناختی این واقعیت را آشکار میکند که آنها افرادی نیستند که شما بخواهید در رأس یک شرکت یا یک کشور باشند یا کنترل انحصاری سلاحهای هستهای را در اختیار بگیرند.
منبع: Big Think
Video Source: Big Think. (2023, April 30). Why do the worst people rise to power? | Brian Klaas [Video file]. YouTube. https://www.youtube.com/watch?v=rlg-MXR5amQ&t=1s
ثبت ديدگاه