دنیل دنت: آیا اراده آزاد توهم است؟

آیا اراده آزاد وجود دارد؟ برخی از عصب‌شناسان معتقدند که انسان فاقد اراده آزاد است. اما دنیل دنت، فیلسوف و دانشمند علوم شناختی با این اظهارنظر عصب‌شناسان مخالفت می‌کند. دنت در این ویدئو استدلالش را با ارائه یک آزمایش فکری طرح می‌کند که در آن یک «جراح مغزواعصاب بدخواه» به بیمارش که مبتلا به اختلال وسواس فکری است، دروغ می‌گوید. استدلال اصلی دنت این است که وقتی به مردم می‌گوییم اراده آزاد توهم است، آن‌ها کمتر نگران پیامدهای منفی اعمال خود می‌شوند.

دنیل کلمنت دنت (زاده ۲۸ مارس ۱۹۴۲  و درگذشته ۱۹ آوریل ۲۰۲۴) فیلسوف، نویسنده و دانشمند شناخته شده اهل ایالات متحده بود. او در زمینه فلسفه ذهن، فلسفه علم و فلسفه زیست‌شناسی، به‌ویژه نظریه تکامل (فرگشت) و علوم شناختی پژوهش می‌کرد. از جمله آثار مشهور او می‌توان به «ایده خطرناک داروین» (۱۹۹۶)، شکستن طلسم: دین به‌مثابه پدیده‌ای طبیعی» (۲۰۰۶) اشاره کرد. آخرین کتاب او «از باکتری تا باخ و به عقب» (۲۰۱۷)، روایتی ماتریالیستی از آگاهی انسان را ارائه می‌کند.

ترجمه و زیرنویس: شهاب غدیری

منبع:

BigThink. (2015, January 9). Daniel Dennett: Stop Telling People They Don’t Have Free Will [Video]. YouTube. from https://www.youtube.com/watch?v=vBrSdlOhIx4

دنیل دنت: آیا اراده آزاد وجود ندارد؟ (متن ویدئو)

خب، اجازه دهید یکی از بحث‌های اخیر مورد علاقه‌ام را بگویم که برای به هم ریختن اعصاب دانشمندان علوم اعصاب طراحی کرده‌ام، کسانی که می‌گویند عصب‌شناسی نشان می‌دهد، ما اراده آزاد نداریم.

فکر می‌کنم دلایل آنها برای بیان این ادعا بد است و علاوه بر این، آنچه انجام می‌دهند به احتمال زیاد شیطنت‌آمیز و واقعاً آسیب‌زننده است. بنابراین آزمایش فکری کوچکی طراحی کردم؛ یک پمپ شهودی کوچک برای نشان دادن این موضوع.

مورد مثالی، جراح مغز و اعصاب بدجنسی است که بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری-جبری (OCD) را با قراردادن ریزتراشه‌ای در مغزش درمان می‌کند. این [ریزتراشه] کنترل بیماری OCD را در اختیار می‌گیرد.

اکنون، چنین تراشه‌ای وجود دارد. در هلند ساخته شده است و واقعاً خوب کار می‌کند. این واقعیت علمی است. اما داستان علمی-تخیلی از اینجا شروع می‌شود. خب، جراح مغزو اعصاب پس از انجام عمل روی آن مرد، خیالش را کاملاً راحت می‌کند:

«من اکنون کنترل OCD تو را در اختیار گرفتم و با دانستنش باید خوشحال باشی. اما علاوه بر این، تیم ما در اینجا ۲۴ ساعته از شما مراقبت خواهد کرد. و از هم‌اکنون، تمام کارهایت را کنترل می‌کنیم. تو فکر خواهی کرد که اراده آزاد داری. خیال می‌کنی که تصمیماتت را خودت می‌گیری اما در واقع هیچ اراده آزادی نخواهی داشت. اراده آزاد توهمی است که ما همزمان با کنترل کردنت، آن را حفظ خواهیم کرد. خدانگهدار، زندگی خوبی داشته باشی.»

او را از در بیرون می‌فرستد. خب، او سخن پزشک را باور می‌کند. او آزمایشگاه پر زرق‌وبرق و مدارج و مدارک فراوانی داشت. خب، چه کار می‌کند؟

خب، او که فکر می‌کند دیگر اراده آزاد ندارد، کمی خودخواه و اندکی تهاجمی می‌شود. در تصمیم‌گیری‌هایش کمی سهل‌انگاری می‌کند. و خیلی زود با فرورفتن در یکی از بدترین خصوصیت‌هایش با قانون سرشاخ می‌شود. بازداشت و سپس دادگاهی می‌شود.

او در دادگاه می‌گوید: «اما آقای قاضی! من اراده آزاد ندارم. من زیر کنترل تیم پزشکان جراح مغزواعصاب هستم.» می‌پرسند، این چیست و جراح مغزواعصاب را فرامی‌خوانند. می‌گویند: «آیا به این مرد گفتید که تمام حرکاتش را کنترل می‌کنید و او اراده آزاد ندارد؟» جراح می‌گوید: «بله، من گفتم. اما سربه‌سرش می‌گذاشتم. صرفاً شوخی بود. فکر نمی‌کردم که مرا باور کند.»

به‌نظرم همینجا می‌توانیم او را متوقف کنیم، نفس عمیقی بکشیم و بگوییم: خب، او کار واقعاً بدی کرد. کاری که واقعاً به او لطمه زد. در واقع، شوخی کلامی کوچک او ، بدون جراحی، به انجام کاری موفق شد که ادعا می‌کرد با جراحی انجامش داده است. او ناتوانش کرد.

او با گفتن اینکه [بیمار] اراده آزاد ندارد، اراده آزادش را تقریباً خاموش کرد و او را به‌لحاظ اخلاقی به شخصی بی‌کفایت تبدیل کرد. اکنون، اگر بپذیریم که او کار بدی کرده است – اگر کسی به مردم توصیه نمی‌کند که چنین شوخی‌هایی بکنند – صرفاً در مورد دانشمندان علوم اعصاب چه بگوییم که هر روز به مردم می‌گویند، در آزمایشگاه‌های علوم اعصاب نشان داده‌ایم که هیچ‌کسی اراده آزاد ندارد.

فکر می‌کنم اگر عصب‌شناسان تشخیص دهند کاری که جراح مغز و اعصاب خیالی من انجام داد، غیرمسئولانه بود، پس باید خیلی جدی به این فکر کنند که آیا گفتن چنین اظهاراتی درباره اراده آزاد، غیرمسئولانه نیست؟ و این صرفاً تخیل نیست.

وُس و اسکولر (Vohs, Schooler: 2008) در مقاله مهمی که به شیوه‌های متعددی بازنشر شده است قصد داشتند همین موضوع را با دادن دو متن به دانشجویان کالج آزمایش کنند. هر دو متن از کتاب «فرضیه حیرت‌انگیز» نوشته فرانسیس کریک انتخاب شده بود.

یک متن ربطی به اراده آزاد نداشت و متن دیگر به اراده آزاد مربوط بود و اساساً بیان می‌کرد که اراده آزاد توهم است، تمام تصمیمات تو در واقع با سبب‌هایی معین می‌شوند که عصب‌شناسی آن‌ها را بررسی می‌کند. تو اراده آزاد نداری، صرفاً توهم است.

بسیار خب، دو گروه داریم. گروهی که آن عبارت را مطالعه کرد، و گروهی که عبارت هم‌اندازه دیگری از همان کتاب را خواند. پس از اتمام مطالعه عبارت، معمایی به آن‌ها داده شد تا با حل آن پولی را به‌عنوان جایزه دریافت کنند.

آزمایش‌کنندگان با هوشمندی ایرادی را در معما گنجاندند، تا شرکت‌کنندگان بتوانند به‌نوعی با تقلب و کاملاً غیرعمدی، پاسخ معما را کشف کنند. حدس بزنید چه شد، کسانی که عبارت کریک مبنی بر توهم بودن اراده آزاد را خوانده بودند، به مراتب بیشتر از دیگران تقلب کردند.

به بیان دیگر، صرفا مطالعه آن عبارت، این اثر را داشت که نسبت به عواقب عملشان کمتر دغدغه داشته باشند. آن‌ها در تصمیم‌گیری‌شان سهل‌انگار، یا بدتر شدند. فکر می‌کنم که این ایده‌ای مهم و هشیارکننده است.

Vohs, Kathleen D.; Schooler, Jonathan W. (2008). The Value of Believing in Free Will: Encouraging a Belief in Determinism Increases Cheating. , 19(1), 49–۵۴. doi:10.1111/j.1467-9280.2008.02045.x