هدف دوستی چیست؟

دوستی کلمه‌ایست که می‌تواند یادآور بهترین لحظات خوش، و در عین حال عمیق‌ترین ناکامی‌های ما باشد.

میل ما برای ساختن دوستی‌های خوب و پایدار غالباً به دلیل عدم تمرکز روی هدف و معنای دوستی ناکام می‌ماند. اینکه برای خودمان مشخص کنیم «هدف دوستی» چیست، پرسش متعصبانه‌ای نیست؛ بلکه نشان می‌دهد به دنبال برقراری پیوندهای اصیلی هستیم.

لینک مشاهده ویدئو در یوتیوب

هدف دوستی چیست؟ (متن ویدئو)

دوستی یکی از بهترین تجربه‌های زندگی ما و درعین‌حال تکراری‌ترین ناامیدی ماست که باید با آن کنار بیاییم. خیلی وقت‌ها که عصرانه در خانه دوستی هستید سفره بسیار زیبایی چیده شده و میزبان‌ها حسابی به‌زحمت افتاده‌اند؛ اما گفت‌وگوها پراکنده و بدون جذابیت است.

بحث‌ها از توصیف طولانی سرویس بد یکی از پروازهای یک آژانس خاص تا به مجادله‌ای عجیب و داغ درباره قوانین مالیاتی تغییر می‌کند. نیت میزبان قابل‌احترام است، اما غالباً وقتی به خانه می‌رسیم، می‌گوییم که این‌همه نمایش برای چه بود؟ کلید مشکل دوستی در جای عجیبی پیدا می‌شود؛ احساس بی‌هدف بودن روابط دوستانه که به دلیل بی‌توجهی همه ما به هدف واقعی دوستی، به ناکامی می‌انجامد.

الن دو باتن - هدف دوستی

الن دو باتن – هدف دوستی

مشکل این است که ما با بی‌انصافی معتقدیم که دوستی، هدف نمی‌خواهد، زیرا معتقدیم، هدف داشتن در دوستی متعصبانه و بدون جذابیت است. با وجود این، قرار نیست «هدف»، دوستی را نابود کند. در واقع هرچه بیشتر برای دوستی هدف تعریف کنیم، بیشتر می‌توانیم برای کنارآمدن با اطرافیان تمرکز پیدا کنیم، یا در واقع تصمیم بگیریم که با آن‌ها قطع رابطه کنیم. دست‌کم می‌توانیم به چهار شکل با اطرافیانمان ارتباط برقرار کنیم.

اول: شبکه‌سازی

این ایده کمی مغرضانه است. ما موجودات ضعیفی هستیم در جهانی بزرگ. ظرفیت‌ فردی ما برای تحقق آرزوهایمان بسیار محدود است. طبیعی است که به کمک نیاز داریم. همراهانی که توانایی و انرژی خودشان را با ما هم راستا می‌کنند. این نوع تعریف از دوستی بسیار در ادبیات کلاسیک بحث شده است.

به‌عنوان‌مثال افسانه یونانی کهن آرگنوت‌ها را در نظر بگیرید که می‌گوید کاپیتان جیسیون چگونه برای مسافرت در کشتی آرگو به همراه گروهی از دوستان، شبکه‌سازی کرد تا پشم زرین را پیدا کند. بعدها این اندیشه با عیسی ظهور کرد. او می‌خواست با ۱۲ شاگرد خودش اندیشه‌های جهانی و اصلاح‌طلبانه بخشش و همدلی را ترویج کند.

به‌جای دادن بیزینس کارت و ناکام کردن تلاش‌هایمان، این نمونه‌های مهم، اهمیت بسیار زیاد شبکه دوستان را به ما نشان می‌دهد.

دوم: اطمینان

انسان همیشه در هراس و ترس است. ما همواره در معرض رسوایی، خطر و ناامیدی هستیم. بااین‌حال، همیشه خیال می‌کنیم تنها ما هستیم که در معرض تخطی از اصول و ادب هستیم.

ما به‌شدت به دوست نیاز داریم، زیرا با افراد کمتر صمیمی کمتر می‌توانیم از فشار جنسی پشیمانی، خشم، سردرگمی صحبت کنیم. اطرافیان غیر صمیمی، وجود این افکار را در خودشان انکار می‌کنند، اما دوست واقعی ضعف‌های خودش را نیز به‌خوبی با ما در میان می‌گذارد و با بینش‌هایش به ما کمک می‌کند که همدلانه‌تر درباره خودمان و زندگی غمگین و ناخواسته‌مان قضاوت کنیم.

سوم: تفریح

به جز لذت‌گرایی و ارضاشدن‌های مقطعی زندگی همواره به ما درس جدی بودن می‌دهد. ما باید کرامت خودمان را نگه داریم سبک جلوه نکنیم و بالغ رفتار کنیم. این فشار طاقت‌فرسا و حتی خطرناک می‌شود. به همین دلیل همواره به افراد قابل‌اطمینانی نیاز داریم تا کنار یکدیگر احمقانه رفتار کنیم.

آن‌ها بیشتر اوقات در نقش جراح مغز و اعصاب یا مشاور مالیاتی شرکت‌های متوسط هستند. اما وقتی کنار هم هستیم می‌توانیم به شکلی درمانی، احمقانه رفتار کنیم. می‌توانیم با لهجه‌های مختلف حرف بزنیم. فانتزی‌هایمان را بگوییم یا تصویر رئیس‌جمهور یا یک مدل را در روزنامه دست‌کاری کنیم. دوست خوب، احساس شرم ما را نسبت به بعضی از مسائل مهم درمان می‌کند.

چهارم: روشن‌کردن ذهن

استقلال فکری تا حد زیادی دشوار است. ذهن ما چموش و حساس است. درنتیجه، مسائل بسیاری باعث سردرگمی روحی ما می‌شوند. عصبانی می‌شویم بدون اینکه علتش را بدانیم. مشکل شغلی داریم ولی نمی‌توانیم پیدایش کنیم. دوست اهل فکر این‌ کار را انجام می‌دهد.

آن‌ها سؤال‌های خوب و کاوشگرانه‌ای می‌پرسند که مانند آیینه به ما در شناخت خودمان کمک می‌کند. احتمالاً یکی از عواقب تعیین تکلیف با زندگی اجتماعی‌مان این است که بیشتر مواقع و بدون هیچ دلیل خوبی با افراد خاصی وقت می‌گذرانیم. این شبه-دوستان با علایق یا جاه‌طلبی‌های حرفه‌ای ما هیچ اشتراکی ندارند. آن‌ها دل‌گرمی نمی‌دهند و شاید ته دلشان از شکست ما بسیار خوشحال هم بشوند. نمی‌توانیم در کنارشان راحت باشیم.

آن‌ها کوچک‌ترین علاقه‌ای برای رسیدن به خودشناسی ما یا خودشان نشان نمی‌دهند. آن‌ها مثل خیلی از اطرافیانمان اتفاق نامطلوبی هستند که زیادی نگران اصلاح‌کردنش بوده‌ایم. در این مورد باید کمی بی‌رحم باشیم. گلچین کردن آشنایان به معنای بی‌اعتقادی به «دوستی» نیست، به این معناست که ما با آگاهی بیشتری به دنبال دوستی واقعی هستیم. بهترین شکل فهمیدن بهای دوستی، شاید این باشد که چند روزی با خودمان تنها باشیم.

بیشتر بخوانید:

درباره دوستی و رک‌گویی: جملاتی از فیلودموس، فیلسوف اپیکوری